2

2.5K 341 349
                                    

_مرد درستکار خدا .... وانمود میکنی میتونی بدون جنگ زندگی کنی حیف که عملا نمیتونم استفراق کنم

ث_ اگه به صلح اعتقاد داری بیا حفظش کنیم .

_ فکر کنم "صلح" رو با "ساکت بودن" اشتباه گرفتی

ت_ اره برای چی ویبرانیوم میخوای ؟

_ خوشحالم که پرسیدی چون میخواستم برای توضیح دادن نقشه ی شیطانی م وقتت رو بگیرم .

الترون با سرعت نور زیادی به سمت مرد اهنی پرتاب کرد

_ شت ....زود باش تونی

هری روی میز جلوی تلویزیون خم شده بود و پاپ کرن میخورد صدای تی وی به شدت زیاد بود و برخورد ضربات متهدا ی الترون با سپر کاپتان امریکا دنگ دنگ صدا میکرد اما هری اصلا توجه نمیکرد .

بهشون شلیک کنید!!!!!

_ کدومشونو ؟

همشون !!!!!!

_اوه یه کاری کن رومانوف ........ خدایااا قدرتمند ترین اونجر باید بتونه الترونو شکست بدهه

هری با صدای بلندی غرغر کرد انگار شخصیت های توی تلویزیون میتونن صداشو بشنون شلوارک خاکی رنگش پر از چیپس بود و اگه از جاش بلند میشد گند میزد به فرش جلوی کاناپه ، وضعیت میز جلوش هم چیز بهتری نبود قوطی های خالی ابجو و نوشابه روی میز افتاده بودند و ظرف پاپ کرن تقریبا بر عکس شده بود ، کاناپه ی سبز رنگ سه نفره رو به رو تی وی قرار داشت .

خانه ی شماره ی دوازده گریمولد از زمان اقامت هری در انجا فرق زیادی کرده بود ، پذیرایی تمیز تمیز بود و دیگه خبری از وسایل جادو ی سیاه نبود ، تمام دیوار های خونه کاغذ دیواری شده بودن ، هال خونه کاملا متفاوت از خونه یک جادوگر بود ، تلویزیون ال ای دی 88 اینچ ، ظبط صوت با چند بلندگو اطراف ان ، و حتی ست کاناپه ی سبز و زرد هم به نظر ماگلی میرسید .

ساعت دیواری شش بعد از ظهر رو نشون میداد و بیانگر این بود که هری تمام روز روی کاناپه نشسته بوده .

_ اههه همیشه از هیمدال خوشم میومد ولی داره خراب‌ میکنه

با ناراحتی دوباره غرولند کرد البته تمام این چند ماه کارش همین بود تا دیر وقت بیدار‌ بودن ، فیلم دیدن ، بازی کردن ، اهنگ گوش دادن ، تو اینترنت اخبار دنیای ماگل ها رو گوش کردن و .....همین ! از نظر خودش کار مهم تری نمیتونست پیداش کنه ‌.

_ ویبرانیوم داره از اینجا میره

ت_ و تو هیچ جایی نمیری

_ البته که نه من همین الانم اونجام بعدا قضیه رو میگیری اما اول باید دکتر بنر رو بگیری

بوووووم

کلمه ی کلیدی : هالک

_ الترون حروم زاده !!! با حمله ی هالک به شهر خیلی از ادم ها میمیرن اینجور صلح میخواد ؟؟؟

Always [Drarry]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang