8

1.3K 258 135
                                    

هری با ذوق هنذفری رو توی گوش دراکو گذاشت و گفت : چون دفعه ی اولته صداشو کم میکنم باشه؟

دراکو کمی گیج نگاهش کرد و سر تکون داد ظاهرا اسم اون حشراتی که هری و جینی میذاشتن تو گوششون هنذفری بود و ... نمیدونست چیکار میکرد !

دراکو که کمی ترسیده بود لبخند پر اضطرابی به هری که ریلکس به درخت افرا تکیه داده بود زد ، اون ,دوتا تصمیم گرفته بودن زنگ تفریح رو به حیاط بیان تا هری بتونه با خیال راحت اون وسیله های عجیب رو به دراکو نشون بده .

اما حالا دراکو مطمعن نبود اونها قراره چیکار کنن قبلا دیده بود هری وقتی این وسیله رو توی گوشش میذاره عجیب میشه مرتب سرش رو تکون میده و چیزهایی رو زیر لب زمزمه میکنه یا حتی با خودش حرف میزنه و حرف های عجیب میگه .

مثلا دراکو یه بار شنیده بود که میگه " شیطان تلاش میکنه منو پایین بکشه ، منو از بین ببره " و این خیلی ترسناک بود !!

شاید اون یه وسیله ی ماگلی شیطانی برای کشتن جادوگرا بود!! دراکو ادم ترسویی نبود ... اما کامان صداهای عجیبی از اون دستگاه ها میومد .

دراکو بالاخره لب زد : هری ؟

_ هوم ؟

اروم جواب داد و مشغول گشتن دنبال اهنگ مناسب شد باید یه چیزی انتخاب میکرد که برای اولین بار دراکو رو تحت تاثیر قرار بده ، یا حدقل لیریک قشنگی داشته باشه .

دراکو : عامم این وسیله دقیقا چیکار میکنه ؟

هری با شنیدن سوال پایه ی دراکو سرش رو از توی گوشیش بلند کرد و چند لحظه گیج و منگ به چهره ی پسر بلوند خیره شد و تازه یادش افتاد احتمالا دراکو اصلا نمیدونه هنذفری چیه ... چه برسه به این که بخواد باهاش اهنگ گوش بده .

دستی به سرش کوبید این اوج احمق بازی بود ! و سعی کرد به این فکر کنه که استیو چطور یادش داده بود این وسیله ها چین ... هرچند به نتیجه ی دلخواهش نرسید ولی خب ... یه توضیح ساده کار رو راه مینداخت دیگه ؟

هری : خب ببین هنذفری صدا رو جمع میکنه ... و اونو تو گوشت پخش میکنه .

لعنتی مسخره ترین توضیحی بود که میتونست بده ! حتی اگه ماجرای معما رو تونسته بود بفهمه این دیگه خیلی چرند بود ... و بله قیافه ی گیج و کمی ترسیده ی دراکو گویای این بود که نه تنها نفهمیده بلکه اشتباه هم متوجه شده .

دراکو لبخند زورکی ای زد و منتظر به هری نگاه کرد طبیعیتا خوشحال میشد اگه توضیحات هری بیشتر باشه چون اینجوری بیشتر گیج شده بود و شایدم ... کامان حرف های هری به تصوراتش نزدیک بود صدای جمع شده توی گوش ؟؟ شوخی ش گرفته بود ؟؟

هری وقتی ترس تو نگاه دراکو رو دید به زور جلوی خنده ش رو گرفت این فقط خیلی بامزه بود سعی کرد به این فکر نکنه تد دقیقا تو همین موقعیت بود وقتی میخواست به هری توضیح بده کسی تو گوش هاش فریاد نمیکشه .

Always [Drarry]Onde histórias criam vida. Descubra agora