پنجاه و دو
با یک جفت چشم خسته که چشمتوچشم شد در لحظه هوشیاریش به بالاترین حد خودش رسید.چند لحظه گیج اطراف رو نگاه کرد و متوجه دختری که روی تخت کنارش نشسته بود هم شد.
هر دو نگران نگاهش میکردند و لیلی خودش رو بالا کشید و به پشت تخت تکیه داد.
_ چرا ماتم گرفتین؟
آه روم: خیلی فشارت پایین بود.
لیلی نفسشو داد بیرون: بخاطر داروهامه.
لی: اگه داروهات بدتر حالتو خراب میکنن برای چی مصرفشون کنی؟
لیلی گیج نگاهش کرد: بااین حرفت علم پزشکی رو بردی زیر سوال مرد.هر دارویی عوارض خودش رو داره.
لی چشم غره رفت و لیلی به انگشتهاش خیره شد.
_ من خوبم.برین دنبال کار و زندگیتون علاف نشین.لی هوفی کشید و از جا بلند شد: شب برمیگردم و به نفعته اینقدر داغون نباشی کانگ بویانگ.
لیلی خنده ی تلخی کرد: ببین کی به کی دستور میده.
_ همینی که هست!
از اتاق بیرون رفت و آه روم گفت: منم که در مقام ریاست اصلا زشته همش سرکار باشم!
کنار لیلی دراز کشید و دختر نشسته هم خندید.دراز کشید و گفت: چرا توی این دنیا تو به شیرینی پزی ادامه دادی و من نه؟
چند لحظه سکوت شد.هر دو به فکر فرو رفتند و آه روم گفت: شاید توی زندگی قبلی ازش متنفر شدی؟ یا زخم خوردی؟
_ تا جایی که دیدم نه...
بعد از چند دقیقه آه روم انگار که کشف مهمی کرده باشه گفت: شاید فقط زمانبندی متفاوتی داریم.تو الآن داری عاشق شیرینی پزی میشی!
لیلی گیج پلک زد: راست میگی...اونجا جونگین توی پنج سالگی عاشق بویانگ شد و اینجا توی بیست و یک سالگی تازه همدیگه رو دیدیم.
_ هر چیزی که در اثر علت و معلولی اتفاقی افتاده.مطمئنا دلیل این زمانبندی ها رو کم کم متوجه میشیم.
لیلی سر تکون داد.از آوردن اسم جونگین قلبش پراز غصه شده بود...بین دو دختر سکوت تلخی فرا گرفت.انگار هردو غصه دار شدند.
آه روم بعد از چند دقیقه گفت: راستی ، میدونی مویون یعنی چی؟
_ چی؟
_ یعنی زیبا !
لیلی نگاهش کرد.آه روم لبخند تلخی داشت.
_ آه روم هم یعنی زیبا...
آه روم سر تکون داد.لیلی هم به تلخی خندید: بویانگ و لیلی هم یعنی نیلوفرآبی...آه روم : هیچ چیز تصادفی نیست.
لیلی آه کشید: نه نیست...
❁❁❁
BẠN ĐANG ĐỌC
❃ℓστυs [ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ]❃
Tiểu thuyết Lịch sử🌺 نیلوفر آبی 🌺 ❃ ژانر: عاشقانه،درام،تاریخی،محدودیت سنی +۱۹ ❃ شخصیت ها:کیم جونگین،کانگ بویانگ، جانگ ییشینگ و ... ❃ نویسنده : - @shiningpark ❃ چنل : -@shiny_ownstory ❃ چیزی که از کودکی همیشه بهم گفته بودند این بود " مراقب باش چی آرزو میکنی..." جمله...