[ این قسمت : اعتراف به کراش ]
جونگکوک برای اینکه هرچه زودتر خواستهش رو به گوش بنگتن برسونه هیجان داشت، اینکه دیگه مجبور نباشه تهیونگ و لمس های رو مخش رو تحمل کنه براش مثل یه هدیه ی بزرگ تو دنیا بود اما وقتی پا توی مدرسه گذاشت، به هرجا که سرک کشید خبری از بنگتن نبود جوری که دیگه داشت نگران میشد، یعنی اون پسرا آب شدن رفتن زیر زمین؟ یا اینکه میخواستن از زیر بار خواسته های کوکی شونه خالی کنند؟
+ یعنی اونا کجان؟!
درحالی که داشت موهاشو مرتب میکرد و گردنش رو میخاروند بین تمام کلاس ها و دانش آموزها رو گشت اما وقتی بازم اثری ازشون پیدا نکرد، آهی کشید و به لاکرش تکیه داد.
+ از اولش هم معلوم بود دروغ میگن!
به نیشخندهای اون پسرا تو خیالش چشم غره رفت و دست به سینه اخم کرد که با دیدنِ ایسول که با لبخند درخشان و قدم های آروم از اون سمت سالن داشت نزدیک میشد، محوِ زیبایی هاش شد.
آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد صاف بایسته اما حقیقتا هرچقدر اون دختر نزدیکتر میومد کوکی هم بیشتر استرس میگرفت جوری که کف دستش عرق کرد و برگشت تا سرشو تو لاکرش پنهون کنه اما خب اینجوری فقط بیشتر احمق به نظر میرسید پس آهی کشید و زمانی که ایسول با خنده ی آرومی از کنارش گذشت، کوکی تعادلش رو از دست داد و کم مونده بود بیفته که با تکیه دادن به لاکرش جلوی این آبروریزی رو گرفت.
باد موهای کوتاه و زیبای دختر رو تکون میداد و طنین خنده هاش داشت تمام وجود کوکی رو در غرق در خوشی میکرد که با پیچیدن دختر تو سالن کناری و خارج شدنش از جلوی دیدِ جونگکوک باعث شد پسر تازه بتونه نفس بکشه.
صاف تو جاش ایستاد و عرق خیالی پیشونیش رو پاک کرد، حق با تهیونگ بود اون پسر یجورایی با دیدن جنس مخالف بدجوری هول میکرد.
+ خدا رحم کرد..
خواست بچرخه بره که با دیدن جیمین که خیلی مرموز داشت پاورچین پاورچین سمتش میومد، شوکه شد.
_ از موچی به وی..از موچی به وی.. سوژه سمتِ کلاس موسیقی در حرکته.. نقشهی شمارهی دو رو اجرا کنید.
_ از وی به موچی.. دریافت شد!خب اونجا بود که دهن کوکی از شوک باز موند. جیمین درحالی که بیسیم مشکی ای تو دستش گرفته و مثل جاسوسا راه میرفت با تهیونگ درحال هماهنگ کردن بود و سوال پیش میومد که اونجا چخبره؟!
+ هی داری چیکار میکنی؟!
وقتی جیمین از کنار کوکی گذشت اون پسر تازه به خودش اومد و دنبالش کرد که باعث شد جیمین سمتش برگرده و با ابروی بالا رفته بهش نگاه کنه.
_ خرگوش؟ تو هنوز زندهای؟ فکر کردم وی اونقدری ازت کار کشیده که به اجدادت پیوستی!
با بینیِ چین خورده و لحن متأسفی گفت که باعث شد جونگکوک با اخم بهش بتوپه.
YOU ARE READING
Crush | T.K
Teen Fiction[Completed] همه چی از یه کراشِ ساده شروع شد. جایی که تهیونگ پسرخالهی خبیثِ جونگکوکه و میخواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی میشه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! - عنوان: کراش. - وضعیت: اتمام یافته. - ژانر : کمدی...