[ این قسمت : بنگتن ]
رو مخ رو مخ و رو مخ!
این تنها چیزی بود که تمام وجود جونگکوک میخواست اونو تو صورت تهیونگ فریاد بزنه اما عوضش فقط به روبروش زل زده و لبشو با حرص میجویید.
چی میتونست بدتر از این باشه که وقتی پاشو توی مدرسه گذاشت سر و کله ی پسرخاله ی شرورش پیدا شد که با یه نیشخند خوشگلِ رو لباش، راهشو سد کرده و بهش چشمک میزد؟
این غیرقابل تحمل بود وقتی تهیونگ دستشو دور شونش انداخت و کوکی رو به سمت دوستهاش کشوند تا به اونا معرفیش کنه و حدس بزنید اونم چجوری اینکارو کرد؟
_ هی گایز این بیبی بانیمه!
قبل از اینکه ذهن جونگکوک بتونه این لقب رو هضم کنه لپش تو حصار دست قدرتمندی گرفتار شد که صاحبش یه پسرِ خندان با موهای قرمز بود که وقتی تهیونگ دستشو از رو صورتِ کوک عقب کشید و بهش تشر زد، پسر کوچیکتر هم فهمید اسمش هوسوکه.
_ خدای من کوکی تو خیلی کیوتی!
هوسوک با چشم های قلب شده گفت و بعدش توسط یه پسر دیگه به عقب کشیده شد و صورت بعدی ای که جونگکوک باهاش روبرو شد مال یه پسر چشم هلالی بود که دستمال سر مشکی ای رو موهاش بسته بود.
_ پس این همون پسرخاله ی معروفه..
قیافه ی متفکر و جدی ای داشت اما وقتی لبخند زد، چشم هاش تو صورتش گم شدن و گونه های تپلش بالا رفتن که البته وقتی یه دست روی شونهش نشست و به عقب پرتش کرد، کوکی بیشتر شوکه شد.
_ بکش کنار یونگی.. داری معذبش میکنی!
و این یکی رو جونگکوک خوب میشناخت. جیمین، ملقب به موچی یا چیم چیم، صمیمی ترین و شیطانی ترین دوستِ تهیونگ که چندان از جونگکوک خوشش نمیومد و هربار که میدیدش چشم هاشو ریز میکرد و براش خط و نشون میکشید.
_ همم.. با اینکه جذابه اما هنوز بچهست!
جیمین با حالت ناخوشایندی نظر داد و تهیونگ با دست به عقب هولش داد و جونگکوک رو که واضحا بین دوستاش معذب شده بود بیشتر تو بغلش فشرد.
_ برو گمشو جیمین، اونی که بچهست تویی..
نمیدونست بین اون اکیپ دقیقا داشت چه غلطی میکرد اما مجبور بود تا به حرفهای تهیونگ گوش بده و قبل از شروع شدن کلاسش اونجا بمونه و به درگیری هاشون نگاه کنه.
_ از این به بعد جونگکوک هم عضو بنگتنه!
تهیونگ با قاطعیت گفت و چشم های کوکی از این نمیتونستن گشادتر بشن، اون الان داشت پسرخالش رو وارد اکیپ دردسرسازشون میکرد؟ اونم بدون اینکه حتی نظرش رو در این باره بپرسه؟
_ من که مشکلی با این موضوع ندارم فقط جونگکوک باید ثابت کنه میتونه عضو لایقی باشه.
جیمین دوباره درحالی که با خباثت به کوکی چشم دوخته بود اظهار نظر کرد و باعث شد تا جونگکوک اخم کنه، منظورش از لایق بودن چیبود؟
KAMU SEDANG MEMBACA
Crush | T.K
Fiksi Remaja[Completed] همه چی از یه کراشِ ساده شروع شد. جایی که تهیونگ پسرخالهی خبیثِ جونگکوکه و میخواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی میشه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! - عنوان: کراش. - وضعیت: اتمام یافته. - ژانر : کمدی...