Part 18⚘:He's in hit:)

9.6K 1.1K 315
                                    


جونگکوک آروم از لباش فاصله گرفت ولی کمرشو هنوز چسبيده به خودش نگه داشته بود.

تهیونگ هنوز شوکه بود و با گونه های قرمزش سرشو انداخته بود پایین.

جونگکوک برگشت سمت حضاری که در حال کشتن خودشون از جیغ و سوت بودن و با لبخندی گفت:

_ دفعه بعد خودتونو کنترل کنین امگام خجالت کشیده.

و با نیشخندی به تهیونگ که حالا مثل یه بمب، عصبانی نگاش میکرد زد و گفت:

_چرا قرمز شدی عزیزم؟از این به بعد بیشتر اینکارو میکنم تا عادت کنی!

تهیونگ فهمید با اینکه حواس بقیه ازشون پرته ولی صدای جونگکوک به گوششون میرسه.

یقه اشو گرفتو کشیدش پایین و در گوشش از لای دندونای کلید شده اش گفت:

_تو خواب ببینی!

و بعد آروم ولش کرد و بزور خودشو از حصار دستاش روی کمرش آزاد کرد.

جونگکوک پوزخندی زد و رفت تا به کسایی که برای مراسم اومده بودن سر بزنه به هر حال حداقل یکی از دامادا باید اینکارو میکرد و از اون امگا عصبانی بعید بود الان به این چیزا اهمیت بده پس خودش باید میرفت.

تهیونگ به میز بزرگی که روش انواع نوشیدنی و دسر ها سرو میشد رفت و روی صندلی ای نشست.

به پسری که پشت میز بلندی کمی عقب تر در حال درست کردن شیکی بود اشاره زد و وقتی پسر جلوش رسید گفت:

_من زیاد حالم خوب نیست ولی میخوام الکل بخورم. چی پیشنهاد میکنی؟

پسر به نوشیدنی ها نگاه کرد:

_مشکلتون چیه؟باید بدونم که یه وقت با پیشنهادم چیز خطرناکی ننوشید وگرنه آلفا اینجا رو رو سرمون خراب میکنه.

تهیونگ پوزخندی زد و زیر لبی گفت:
_آلفا کجا بود! اون مرتیکه دو رو.

بعد با صدای بلند گفت:

_ناخوش نیستم فقط کمی بی حوصله ام.

پسر سری تکون داد:

_متوجه شدم.

مخلوط یه ویسکی ده درصد که بیشترش آبمیوه بود بهش داد:

_اگه دیدید اذیت میشد بگید براتون عوضش کنم.

تهیونگ هی ای گفت و ادامه داد:

_درسته گفتم حالم خوب نیست ولی میتونم این حد نوشیدنیو بخورم.

پسر سر تکون داد و رفت.

ته نوشیدنیو سر کشید ولی نصفش که تو دهنش بود سریع دست نگه داشت و لیوان گذاشت روی میز.

اخم کرد و با لپ ها پرش به اطراف نگاه کرد تا اگه کسی نمیبنتش بره دسشویی و توفش کنه اما چشمش به جونگکوک افتاد:

𝐌𝐘 𝐀𝐋𝐏𝐇𝐀 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝]Where stories live. Discover now