چانیول برگشت و یه تای ابروش رو بالا انداخت.
ـ شرط؟!
بکهیون سرشو تکون داد.
ـ اینکه ازم درخواست کردی اینکارو کنم نشون میده خیلی برات مهمه و منم نمیخوام تو این موقعیت رو از دست بدی پس حاضرم کمکت کنم
ـ شرطت چیه؟
چانیول اونقدر جدی پرسید که بکهیون برای یه لحظه احساس کرد مرد مقابلش رو نمیشناسه.
ـ حق نداری به خاطر من خودتو به دردسر بندازی
ـ چی؟
چانیول که گیج شده بود با حالت گنگی پرسید و بکهیون نفس عمیقی کشید.
ـ گفتی گند زدم خودت گردن میگیری... اینو نمیخوام... باید کاری کنی اگه گند زدم تو گیر نیفتی
ـ همین؟
بکهیون سرشو تند تند تکون داد.
ـ چانیول رو قولت حساب میکنم... با اینکه به حد مرگ میترسم... با اینکه قراره از امشب دیگه راحت نخوابم ولی حاضرم به خاطر تو اینکارو کنم... پس حق نداری بزنی زیرش
چانیول خنده ناباورانه ای کرد.
ـ از الان تو فکر گیر افتادنی؟ من اگه میخواستم با این طرز تفکر هک کنم که ده سال کابوس شبانه یه مشت دزد باکلاس نبودم
ـ اینبار فرق داره... داری یه احمق صفر کیلومتر عین منو قاطی کارات میکنی
چانیول مکثی کرد اما این تعلل زیاد دووم نیاورد و جلو رفت، اونقدر که فاصله زیادی بین صورت خودش و بکهیون نبود.
ـ اگه احمق بودی... هیچ وقت الان اینجا... تو خونه من... پارک چانیول... نایستاده بودی... پس یه بار دیگه به خودت بگی احمق مطمئن میشم کاری کنم که املای کلمه احمق از یادت بره
چانیول کلماتش رو جوری آروم و با آرامش اما قاطع بیان کرده بود که بکهیون حس کرد قلبش توانی برای ادامه این زندگی کوفتی نداره.
فاصله صورتاشون اونقدر کم بود که بازدم چانیول کاملا پوستش رو نوازش میداد و میتونست زیرپوستی ترین جوش صورتش رو هم تشخیص بده.
هم از این واکنش چانیول ترسیده بود و هم به حد مرگ دلش میخواست جلو بره و مزه لبای گوشتی چانیول رو تست کنه و خودشم باورش نمیشد تو همچین موقعیت ترسناک و جدی ای چرا ذهنش اینقدر داشت منحرف میشد.
چانیول با چشماش روی صورت ترسیده بکهیون راهپیمایی میکرد و دیدن اون چهره ترسیده براش عین یه برنامه کمدی جالب بود اما این جالب بودن فقط تا زمانی که چشماش به لبای ظریف بکهیون بخورن دووم داشت.
تا حالا هیچ وقت اینقدر از نزدیک اون لبا رو ندیده بود و نگاهش که داشت به سمت تمسخر میرفت یهو جدی شد و روی لبای بکهیون متوقف شد.
![](https://img.wattpad.com/cover/278298465-288-k777616.jpg)
YOU ARE READING
𝐇𝐀𝐂𝐊𝐄𝐑 [Completed]
Fanfictionفصل اول بیون بکهیون یه برنامهنویس بیاعتماد به نفسه که کد زدن براش مساویه با فتح قله اورست و چانیول هکری که از دید حکومت کره جنوبی کلاه سیاهه و تحت تعقیب و حالا بیون بکهیون ترسو اتفاقی سر راه چانیول قرار میگیره و تمام تلاشش رو میکنه تا اونم یه ه...