ـ باشه پس مراقب خودت باش... هرچی شد بهم خبر بده
چانیول گوشیش رو پایین آورد و نفسش رو صدادار بیرون داد و دستی به صورتش کشید. فقط همین رو کم داشت که مجبور باشه دست به عصاتر حرکت کنه و تو این وقت کم حواسش به خیلی چیزای دیگه باشه.
ـ مینسوک هیونگ بود؟ چی شده؟
بک با نگرانی پرسید و صورت عصبی و کلافه چانیول به سمتش چرخید و سرش بالا و پایین شد.
ـ اخراج شد
چشمای بکهیون گشاد شدن و دهنش باز موند.
ـ اخراج شد؟ واسه چی؟
ـ تقریبا از وقتی من وارد این حوزه شدم پلیس مرکزی سئول دنبالمه... هفت سالش مینسوک جزئی از سیستمشون بود و سه نفر تا الان اخراج شدن تا بالاخره مینسوک سرپرست تیم شد و امروز مینسوکم اخراج شد
بکهیون خنده ناباورانه ای کرد.
ـ کمر همت بستی همه پلیسای سئولو خونه نشین کنی
ـ خونه نشین که نمیشن فقط تنزل درجه و بعدم تغییر دایره کاری... الان مینسوکم بعد از یه ماه تعلیق بدون حقوق منتقل میشه بخش جنایی... رسما فرستادنش بخش سلاخی اداره
بکهیون قیافش به وضوح آویزون شد.
ـ حالا هیونگ چیکار میکنه این یه ماه؟
ـ گفت هنوز تصمیم نگرفته چیکار کنه ولی بهم خبر میده
ـ یه سوال بپرسم؟
چانیول منتظر به بکهیون خیره شد.
ـ اینهمه مدت هیچ وقت بهش شک نکردن که ممکن باشه دستش باهات تو یه کاسه باشه؟ گفتی همه کسایی که تو حوزه شغلی ما هستن رو زیرنظر دارن
چانیول چرخید و مشغول انجام کار با سیستمش شد.
ـ چرا مگه میشه شک نکرده باشن... چندین بار اونم... ولی از نظر اونا من یه تستکننده نفوذم... صرفا کارای امنیت شبکه میکنم
و سرشو به سمت بکهیون چرخوند.
ـ منم عین تو تایم محدودی از روز رو هک میکنم... یادته اومدم خونت؟
بکهیون به نشونه تایید سرشو تکون داد و چانیول مجدد سرشو چرخوند.
ـ تونسته بودن حدود فعالیت سیستم منو بفهمن واسه همین اومدم خونت... وقتی با یه لوکیشن پرت فعالیت جدید کردم رسما تمام محاسباتشون بهم ریخت... اون چند روزی که پیشت بودم داشتم لوکیشن خونمو دستکاری میکردم
دهن بکهیون یه بار دیگه باز موند.
ـ یعنی ممکن بود متوجه شن خونه منی؟
چانیول جوریکه انگار خیلی چیز واضح و مبرهنیه سرشو تکون داد و بکهیون خنده ناباورانه دیگه ای کرد.
YOU ARE READING
𝐇𝐀𝐂𝐊𝐄𝐑 [Completed]
Fanfictionفصل اول بیون بکهیون یه برنامهنویس بیاعتماد به نفسه که کد زدن براش مساویه با فتح قله اورست و چانیول هکری که از دید حکومت کره جنوبی کلاه سیاهه و تحت تعقیب و حالا بیون بکهیون ترسو اتفاقی سر راه چانیول قرار میگیره و تمام تلاشش رو میکنه تا اونم یه ه...