هیچوقت به تعلقات جکسون چشم نداشته باش

558 111 200
                                    

قبل از هر چیزی بگم یکی مثل جان و ییبو رو که نمی‌تونیم داشته باشیم، دعا کنید یکی مثل جکسون گیرمون بیاد؛ والا 😐

*

*

*

به دست‌های خستش دستبند وصل بود. روی صندلی کنار میز مامور نشسته بود. باورش نمیشد؛ کسی که جنایت کرده یکی دیگست ولی چرا اون باید تقاص پس می‌داد؟

بدتر از همه چیز و همه کس، هانگایی بود که دقیقا مقابل ییبو نشسته بود و با یک پوزخند و نگاه خریدارانه داشت بررسیش میکرد. جان برای چندمین بار جلوتر رفت و گفت:

ییبو اصلا اهل کتک کاری نیست. معلوم نیست بهش چی گفته که انقدر عصبی شده. مگه اون دوربینا فیلم‌هارو رو ضبط نکردن؟ پس قاعدتا باید صدایی هم باشه.

مامور در حالی که داشت داخل پرونده چیزی رو یادداشت می‌کرد، گفت:

دوربین صدایی ضبط نکرده ولی هر چی باشه دلیل نمیشه اقای وانگ اینطوری بهشون حمله کنن. طبق گزارشات پزشکی قانونی دوتا از دندوناشون شکسته. باید از شاکی بخواید رضایت بده.

جان به سمت هانگا برگشت. با دیدن نگاه‌هایی که به ییبو مینداخت تمام وجودش رو به نابودی می‌رفت.

دقیقا جلوی ییبو ایستاد تا هانگا دیگه نتونه ذره‌ایشو ببینه. هانگا رو به مامور گفت:

من واقعا ایشونو شاگرد خودم می‌دیدم. نمیدونم چرا یهو حمله کردن. گویا مشکل روانی دارن و مدتی هم پیش روانشناس می‌رفتن. من خسارتی ازشون نمی‌خوام فقط کافیه از من عذرخواهی کنن. من دیگه رضایت میدم.

*رضایت؟

ییبو بلند خندید و جان متعجب برگشت. ییبو با نفرت به چشمای هانگا نگاه کرد و گفت:

کسی عذرخواهی میکنه که از کارش پشیمون باشه. صد بارم برگردم عقب بازم همون کارو می‌کنم. پس برو به درک.

دادی که زد می‌تونست محکم‌ترین ستون‌ها رو هم به لرزه در بیاره. مامور اخطار جدی به ییبو داد. جان جلو پای ییبو زانو زد، دستاشو محکم گرفت و گفت:

آروم باش عزیز دلم. نمیزارم بمونی اینجا قول میدم.

ییبو تو چشمای جان نگاه کرد و گفت:

مستقیم برو خونه. مطمئنم باهات حرف میزنه تا عصبیت کنه. فقط برو من خوبم. به پدرم زنگ می‌زنم؛ اون می‌تونه یه کاری بکنه. تو برو نمی‌خوام یک لحظه جایی باشی که این داره نفس میکشه. جون ییبو برو.

مامور بلند شد و ییبو رو به داخل سلول کوچکی برد و سپس هانگا و جان رو به بیرون هدایت کرد. جکسون به خاطر شلوغ کاری‌هایی که انجام داده بود بیرون بود. با دیدن جان سریع کنارش رفت و گفت:

چیشد؟

جان سرشو به شونه جکسون تکیه داد و گفت:

قبول نمیکنه میگه باید عذرخواهی کنه.

𝑊𝑖𝑙𝑙 𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑙𝑤𝑎𝑦𝑠 𝑆𝑡𝑎𝑦 𝐵𝑦 𝑀𝑦 𝑆𝑖𝑑𝑒? (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)Where stories live. Discover now