وقتی که وارد اتاق شدن دستش رو سمت شونه جیمین برد و بدنش رو به طرف دیوار مقابلش هل داد
با برخورد کمرش با سطح دیوار ناله آرومی کرد و خمار به چشم های جونگ کوک خیره شدجیمین: دیگه نمیتونم تحمل کنم
دستش رو جلو برد تا دکمه های لباس جونگ کوک رو باز کنه اما پس زده شد و باعث شد کمی تعجب کنه
جونگ کوک: دلیل نمیشه چون میخوام باهات ازدواج کنم یه چیزهایی رو فراموش کنی بیبی
سرش رو پایین انداخت و با صدای نسبتا آرومی زمزمه کرد
جیمین: ببخشید ددی
نگاهی به سر تا پای پسر انداخت و هر دو دستش رو به طرف لباس جیمین برد و پیرهنش رو توی تنش پاره کرد
جونگ کوک: بشین
بدون اینکه حرفی بزنه مقابل مرد روی زمین نشست و منتظر شد
جونگ کوک: با خودت بازی کن
دستانش رو به طرف شلوارش برد و به همراه باکسرش اون رو از پاهاش خارج کرد
مجددا روی زمین نشست و کمی پاهاش رو از هم فاصله داد تا دید خوبی به جونگ کوک بده
دو تا از انگشتانش رو وارد دهنش کرد و بعد از خیس کردنشون اون ها رو به آرومی وارد خودش کردجیمین: فاک
نگاه خیره اش رو به عقب و جلو شدن انگشت های جیمین توی ورودی خودش داد و شلوار و باکسر خودش رو هم کمی پایین کشید
دستش رو دور عضو خودش حلقه کرد و مشغول هندجاب دادن به خودش شدجونگ کوک: به من نگاه کن
سرش رو کمی بالا گرفت و به چشم های جونگ کوک خیره شد
به خاطر حرکت انگشتانش کمی خمار شده بود و ناله میکردجونگ کوک: میخوای همینجا روی زمین به فاک بری؟
لبش رو گاز گرفت و سرش رو به نشونه مثبت به آرومی بالا و پایین کرد که ناگهان فکش توسط دست جونگ کوک اسیر شد
جونگ کوک با جدیت به صورتش خیره بود و با دستش ضربه نسبتا محکمی توی صورتش زدجونگ کوک: حرف بزن!
به خاطر درد کم گونه اش پلک هاش رو کمی روی هم فشار داد اما چند لحظه بعد دوباره نگاهش رو به صورت مرد داد
جیمین: بله ددی...میخوام
جونگ کوک: چی میخوای؟
جیمین: میخوام همینجا روی زمین به فاک برم
رو به روی جیمین زانو زد و دستانش رو به طرف رون هاش برد و بدنش رو کمی پایین تر کشید
کمرش کاملا به دیوار چسبیده بود و جونگ کوک میتونست ورودی نسبتا خیسش رو ببینهمتقابلا روی زمین نشست و عضوش رو روی ورودی جیمین تنظیم کرد و واردش شد و بدون اینکه صبر کنه شروع به ضربه زدن کرد
![](https://img.wattpad.com/cover/243757723-288-k229607.jpg)
YOU ARE READING
Tell Me A Story
Fanfictionنام فیک: یه قصه برام بگو📖 ژانر: ددی کینک،درام،اسمات🔞 کاپل: کوکمین👨❤️💋👨یونمین،نامجین وضعیت: کامل شده نویسنده: King Ripper🍷