Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
با اسیر شدن مچ دستش ميون بوسه پوزخندى زد و با عقب كشيدنِ سرش، نگاه خمارش رو به صورت بى‌حس جيمين داد.
ـ فقط يك‌بار ديگه اين حركت رو تكرار كن تا بعدش نشونت بدم عواقب كارت چى می‌تونه باشه!
بى‌صدا خنديد و با بيشتر خم كردنِ خودش روى جيم، آروم لب زد:
ـ اول و آخرش كه مال منى، واضح‌تر بگم پسر...
با لحن مالكانه‌اى نجوا كرد:
ـ بند بند وجودت، حتى اون سوراخ كوچولوىِ فتح نشده‌ات هم براى منه جيمى.
YOU ARE READING
Capo | KookMin | AU
Fanfictionجئون جونگكوك، كاپوى قدرتمندِ مافياى نيوجرسى، باید با دخترِ مشاورِ مافیایِ بوستون به قصد صلح ازدواج كنه، اما درست قبل از مراسم نامزدى با خبر فرار اون دختر، همه چيز بهم ميريزه و جونگكوك براى حفظ غرور و تحقيرى كه در خفا صورت گرفته، خبرِ ازدواجش با پسرِ...
