ازت متنفرم كاپو

2.6K 434 75
                                    




ـ انگار دلت براى مزه‌ى خون توى دهنت تنگ شده!

صداى پر از تحكم جونگو توى گوش‌هاى پسر پيچيد و جيمين با زدنِ نيشخندى، لب زد:

ـ خب پس چه‌طوره به جاش، آيرين رو به خانواده‌م برگردونى، هوم؟

جونگو كه كم مونده بود از كوره در بره، با فشردنِ جام داخل دستش، كه به يكباره ميون انگشت‌هاش از شدت فشار دادن شكست، غريد:

ـ بس كن جيم!

صداى دادش انقدرى بلند بود كه باعث شد شونه‌هاى جيمين تكونِ ريزى بخوره!

ـ تو قبل از كاپو بودن همسر منى، همسرِ كاپو جئون و بعد از اون مشاور مافياى نیوجرسی! پس به جاى به چالش كشوندن من يا گروكشى، سر قولى كه كاپوى قبل از تو داده، وايسا.

جيمين با لحن خونسردى لب زد:

ـ من مهره‌ى بازيت نيستم كه هر وقت هر چى گفتى، گوش به فرمانت باشم! رو به روى تو يه كاپو ايستاده...

جونگو پوزخند غليظى زد:

ـ چيه؟ نكنه انتظار دارى چون الان می‌دونم كاپويى بايد آزادت بذارم؟!

Capo | KookMin | AUWhere stories live. Discover now