وقتی پاش رو داخل خونه یا در اصل عمارت مجللی که جونگین گفته بود خونه یکی از دوست هاشونه که اونم خون آشامه گذاشته بود فکر نمیکرد قراره از کاری که کرده پشیمون شه. چون خودش از جونگین خواسته بود اون هم به مهمونی بیاد ولی اینجا اصلا شبیه پارتیهای معمولی نبود. حداقل امشب یه پارتی معمولی نبود.
برعکس سایر پارتیها که بوی الکل و سکس میدادن اینجا بوی خون میداد و این باعث شد سهون به سختی بزاق گلوش رو قورت بده و درحالیکه پشت جونگین حرکت میکرد دو دستی مچ جونگین رو بچسبه تا یه بدبختیِ دیگه براش پیش نیاد.
فضای خونه مثل همه پارتیهایی که رفته بود تاریک بود و فقط رقص نورهای قرمز فضا رو روشن میکردن. حتی خبری از رقص نبود و یه موزیک ملایم سکوت رو بهم میزد.
واضح بود این پارتی مال آدمهای عادی نیست. جونگین وقتی به یه کاناپه خالی رسید سمت سهونی که متعجب به اطراف خیره شده بود برگشت و نگاهی به صورت رنگ پریدش کرد.
-نترس اینجا همه خون آشامها آشنان. مشکلی پیش نمیاد.
سهون سر تکون داد اما قبل از اینکه لبهاش رو برای حرف زدن فاصله بده دستی از پشت روی شونهاش نشست و باعث شد با چشمهایی که دو برابر سایز عادی رو داشتن برگرده و محکمتر دست جونگین رو بین انگشتهاش فشار بده.
-فکر نمیکردم تو هم بیای!
با دیدن چانیول نفس عمیقی کشید و به لبخند پهن مرد خیره شد. مجبور بود انقدر یهویی بیاد؟
-نمیخواستم تو خونه تنها باشم.
هنوز تازه جملهاش رو تموم کرده بود که جونگین دستش رو کشید و وقتی برگشت متوجه شد خون آشام جوان روی کاناپه جا گرفته. کنارش نشسست و چانیول هم به سرعت بهشون اضافه شد. موهای قرمز رنگش توی تاریکی تیرهتر دیده میشدن اما قطره خونی که از کنار لبش به پایین سرخورد از چشمهای سهون دور نموند.-حق داری. هیچکس دوست نداره تنها وسط جنگل بمونه!
چشمهاش رو برای جونگینی که بهش خیره شده بود نازک کرد و به پشتی کاناپه تکیه داد.-کریس کو؟
سوال جونگین باعث شد لبخندش رو از سهونی که بین دو خون آشام نشسته بود بگیره و به برادرش بده.
-میدونی که همیشه اول پارتیهاش غیب میشه.
خون آشام بزرگتر چشمهاش رو توی حدقه چرخوند و نگاهی به در ورودی کرد. دعوت بکهیون به اینجا که اشتباه نبود نه؟ کسی قرار نبود جلوی بکهیون هویت اصلی چان رو فاش کنه. صرفا برای این ازش خواسته بود بیاد اینجا چون پیدا کردن کریس جایی بجز پارتیهاش غیر ممکن بود و طبق خواسته بکهیون، کریس یه دوست جادوگر داشت.هرچند الان تقریبا یک ساعت گذشته بود و خبری از بکهیون نبود. شاید بهتر بود که نمیومد. ماه قرار نبود پشت ابر بمونه اما تا اون موقع... چان باید تلاش میکرد هوای ابری رو فراهم کنه تا به این زودی خورشید ترسناک چانیول گرگینه مو فندقی رو فراری نده.
VOUS LISEZ
⌞ Eternal Darkness ⌝
FantasyFiction ↬ تاریکی ابدی Couples ↬ Chanbaek, Kaihun Genre ↬ Supernatural, Romance, Angst, Smut NC ↬ +18 Auther ↬ Narcis ••━━━━━━━━━━━━━━•• ✶【 خلاصه داستان 】✶ ❧ Kaihun: کیم جونگین یه خونآشام مقرراتیه که درخواستی برای منبع تغذیه میده...چی میشه اگه پس...