"42"

144 25 37
                                    


jungkook pov:

ته: خدایا کوک نوشته اومدن تو!

با نفس حبس شده برام خوند و لحظه ای مکثش رو دیدم.

ترس انگار فلجش کرده بود و فقط میتونست به دور و برش نگاه کنه.

فکر اینکه ما رو پیدا کنن و بزارن از اینجا بریم بیرون هم خنده دار بود و بوی مرگ و درد میداد.

پشت دستشو خیلی سریع بوسیدم

-نگران نباش

زمزمه کردم و دستشو کشیدم.

-اول باید ازین اتاق بریم بیرون قبل از اینکه نردبونو ببینن

ته موافقت کرد و همراهم راه افتاد.

به سمت خروجی دوییدم و همراه خودم کشیدمش.

از پله ها اول پایین رفتم و کمکش کردم تا اروم بیاد پایین و نردبون رو با کمکش سرجاش برگردوندیم.

چراغای طبقه‌ی پایین روشن شده بودن و این یعنی اومده بودن داخل. لبمو گاز گرفتم و به ته گفتم:

-گوشیتو بذار رو سایلنت

سمت پله ها رفتیم و صدای شوگا رو شنیدم که دم در انگار داشت با مرد صحبت میکرد..

ته با دیدن جیمین و شوگا نفسش رو بیرون داد و به دستم چنگ زد.. میتونستم استرسش رو حس کنم.

-هیش..

زمزمه کردم و ادامه دادم

-اروم باهام بیا پایین صدا بدی بیچاره‌ایم تهیونگ!

از پله ها پایین رفتیم و زمزمه وار ادامه دادم

-این مرد اینجا تنها زندگی میکنه پس وقتی اونا دارن حواسشو پرت میکنن ما میتونیم از در پشتی بریم. وقتی رسیدیم پایین وقتو تلف نکن باشه؟

سرش رو به سرعت تکون داد.

با دیدن مرد که عصبانی با جیمین حرف میزد لبم سریعتر حرکت کردم.

با دیدن در پشتی نفسی گرفتم و سمتش دوییدم.

با بیرون اومدن از منطقه ی خونه ی اون مرد روانی ته خودش رو روی زمین انداخت و نفس نفس زد.

از استرس سرم داشت نبض میزد

-بخیر گذشت..-به شوگا خبر بده بیان

زمزمه وار گفتم و به درخت کنارش تکیه دادم

ته اونقدر استرس داشت هنوز که نتونست حرفی بزنه و فقط سری تکون داد و برای جفتشون پیام فرستاد.

دستش رو سمتم گرفت که بلندش کنم.

به سرعت دستشو گرفتم اما به خاطر فشاری که به دستم وارد شدو درد بازوم،  چهرم توهم رفت..

کوک: پاشو زود باید برگردیم.

ته: تو چت شده ‌؟

با استرس نگهم داشت. لبخند زدم و دستمو روی صورتش کشیدم.

Revuer [kookV, yoonmin]Where stories live. Discover now