"58"

149 18 21
                                    


tae pov:

_ تا شام خیلی وقته یه زنگ به نانا میزنم نظرت چیه؟

-بزن..

آروم گفت و بهم خیره شد.

-چرا زنگ نمیزنی؟

_ اول خواب

با خنده گفتم و توی بغلش فشرده شدم.

_ساعت رو برای یک ساعت دیگه کوک میکنم بیا بخوابیم.

روی موهامو بوسید و به خودش فشارم دادم .

-بخوابیم.

.

با صدای زنگ ساعت چشماشو باز کرد و نگاهشو بهم دوخت که خودمو تو بغلش مچاله کردم و لبخند زد.

دست آزادشو سعی کرد به اونطرف تخت برسونه و ساعتو قطع کنه که صدای اروممو شنید.

_ بیدار شدم...

از تخت پایین و اول سمت حموم رفتم وآب وان رو باز کردم.

_ بزار به نانا زنگ بزنم.

سریع بهش زنگ زدم و با دوست پسرش قرار توی یه کافه گذاشتم.

لباس هام و برداشتم که دیدم کوک بهم زل زده.

_از اونجایی که جدیدا هورمون هامون دارن کمر من رو بیچاره میکنن تو برو حموم پایین.

لبشو گاز گرفت.

-نمیشه باهات بیام؟

سرشو رو شونش خم کرد و ادامه داد.

-قول میدم کاریت نداشته باشم

آروم خندیدم و دیدم چه جوری بهم خیره شده. سمتش رفتم و بوسه ای روی گونه ش بعد از اون موهاش گذاشتم.

_ میخوای بیای؟

لبشو خیس کرد و دستشو زیر چونم گذاشت.

-میخوام.

بوسه‌ای روی لبم نشوند و زبونشو روی دهنم کشید و توی همون فاصله کم اصرار کرد:

بیام؟

با خنده رفتم سمت حموم: اول غذا سفارش بده!

شنیدم که از بیونگ خواست تا سفارش شام رو اون انجام بده.

نمیتونست بازم ریسک کنه و با تهدیدای اون حرومی رو به رو شه.. حالا هرکی که بود.

بعدش بی حرف به سمت حموم اومد و با دیدنم توی وان لبخندی زد؛

کنار وان نشست و دستشو رو گونه‌ م کشید. با دیدن نگاه نامطمئنم اروم خندید و دوتا انگشتشو بالا آورد.

-قسم میخورم فقط نگات کنم.

چشمی چرخوندم و جا براش باز کردم.

_ اولا اون سه تا انگشته نویسنده ی مملکت نه دوتا! بعدم اینجوری یخ میزنی بیا تو آب.

شورتش رو درآورد و از پشت منو توی بغلش گرفت.

Revuer [kookV, yoonmin]Where stories live. Discover now