در اپارتمان باز شد و کاپل با سرگیجه وارد اپارتمان شدن،جونگکوک با دیدن همسراش که داشتن صورت همو میخوردن پوزخند زد،حواسش بود که اون دو درحالی که دارن وارد میشن به جایی نخورن تا لحظه ای که وارد اتاق جیمین شدن چون اتاق پسر جوونتر اولین اتاقی بود که بهش رسیدن.
جونگکوک دو پسر رو به طرف تخت راهنمایی کرد تا راحت تر بتونن همدیگه رو بخورن تهیونگ پیرهن جیمین رو دراورد و روی زمین پرت کرد،بلافاصله لباشون رو بهم رسوند و سعی کرد شلوارپسر رو دربیاره.
"ممم تهیونگ"جیمین وقتی حس کرد پسر داره با لباش گردنش رو میمکه ناله کرد،تهیونگ عقب کشید و نیپل پسر رو توی دهنش برد و زبونش رو دورش کشید و شروع به مکیدن کرد.جیمین لرزید وقتی که دستای گناهکار تهیونگ نیپل سخت شدش رو نشگون گرفت،شروع به بوسیدنش کرد از چونش گرفته تا شکمش،گونه هاش قرمز شد وقتی که پسر اروم باکسرش رو دراورد.
جونگکوک لبش رو گزید وقتی تهیونگ عضو جیمین رو توی دستش گرفت و شروع به پمپ کردنش کرد و صدای ناله اش بلند شد،اروم نگاهش رو به جونگکوک داد و ازش خواست تا بهشون ملحق بشه و اون هم بدون از دست دادن وقت قبول کرد.نگاهش به لبای متورم جیمین افتاد،جیمین نفس کم جونی کشید و گونه هاش قرمز شد و جونگکوک رو دید که بالای سرش اومد و لباشو روی لبای حجیمش کوبید.
"لطفا توی خودم میخوامت"جیمین بخاطره تحریک شدنی که اون دو باعثش بودن با ناله زمزمه کرد،جونگکوک به ته نگاه کرد که لبخندی نسیبش شد"تو اول انجامش بده کوکی این اولین بار هردوتونه"با این حرف جونگکوک بوسه ای سبک روی لبای ته گذاشت و بعد شروع به بوسیدن جیمین کرد پاهای پسر جوونتر رو باز کرد و دوباره نگاهش رو به جیمین داد تا تاییدش رو بگیره،وقتی با سر تایید رو گرفت لوب رو دراورد و روی دستش ریخت دستش رو روی ران پسر گذاشت و به ارومی جابه جاش کرد تا بتونه سوراخش رو ببینه،جیمین با حس انگشت بلند جونگکوک که وارد و خارج میشد چشماش رو روی هم فشرد اما خیلی رود با حس خوبی که گرفت ناله های از روی لذت بلند شد.جونگکوک عضوش رو به سوراخ پسر مالوند و اروم واردش کرد،جیمین با درد چنگ زد و چشماش از روی درد اشکی شد.
جونگکوک اشکای پسر رو بوسید و به حرکت ادامه داد جیمین میتونست حس کنه که هر لحظه دردش کمتر و کمتر میشه و داره تبدیل به لذت میشه،جونگکوک رو پایین کشید و پذیرای ضربه های لذت بخشش شد."تند تر"جیمین گفت و پاهاش رو دور کمر جونگکوک حلقه کرد،جونگکوک درحالی که توی اون سوراخ صورتی ضربه میزد با این حرف پسر ناله ای بلند کرد،ناگهان با وارد شدن تهیونگ بدون هیچ هشداری گریش گرفت.
"این دیگه چکاری بود؟"جونگکوک غرید و چشم غره ای به تهیونگ رفت.
"متاسفم نتونستم خودمو کنترل کنم"تهیونگ خندید و خودش رو اروم بیرون کشید و محکم تر وارد شد جوری که جونگکوک بیشتر به جیمین فشرده شد.با حس فوق العاده و همزمان درد و لذت اشک از چشماش ریخت.تهیونگ بخاطره ورود عضوش به سوراخ پسر و ورود جونگکوک به جیمین ناله ای سر داد،گردن پسر رو مکید و هیکی بنفشی به جا گذاشت و سرعتش رو بالا برد.جونگکوک بوسه محکمی رو با تهیونگ شروع کرد و وقتی ضربات پسر تند تر شد ناله کرد. جیمین با هر ضربه ای که به شکمش فشار وارد میکرد و باعث تکون خوردن عضوش میشد جیغ میزد تا اینکه بلاخره کام چسبناکش روی شکمش ریخت.جونگکوک اروم خودش رو بیرون کشید تهیونگ رو برگردوند،وقتی جونگکوک اروم عضوش رو وارد کرد ناله تهیونگ بلند شد،پسر شروع به حرکت کردن روی عضو پسر کرد و ناله های بلندش رو ازاد کرد.
"فاک"جونگکوک غرید وقتی که دیواره های سوراخ تهیونگ دور عضوش تنگ شد،از باسن تهیونگ گرفت و ضربه هاش رو ادامه داد و بلند ناله کرد پسر رو به طرف خودش برگردوند و لبهاشون رو بهم متصل کرد،ناله های بلند و صداهای خیس اتاق رو پر کرده بود.قطره های روی پیشونی هاشون بود و دو مرد ناله میگردن.
تهیونگ بدون هیچ هشداری کام شد و خودش رو روی قفسه سینه و شکم جونگکوک خالی کرد.جونگکوک چند ضربه اخر رو زد و کام شد.
جونگکوک بیرون کشید و تهیونگ با وجود وضعیت بهم ریختشون بغلش کرد،به همسر دیگشون نگاه کردن که نخودی خندید و به سمتشون رفت و بغلشون کرد.
جونگکوک درحالی که نفس نفس میزد گفت."فوق العاده بود"
"البته که فوق العاده بود"تهیونگ خندید و با عشق به دو همسرش نگاه کرد.
"و شما دوتا بهم نگفته بودین همچین دیکای بزرگی دارین،تقریبا داشتم میمردم،حتی نمیتونم بدنمو حس کنم"جیمین لباشو جلو داد درحالی که وسط دو همسرش بود اونا خندیدن بغلش کردن.
YOU ARE READING
my husbands
Fanfictionwriter:@candymicheal فیک ترجمه ای یه دل سرد و دردسر ساز به اسم جئون جونگکوک یه فاک بوی به اسم کیم تهیونگ یه پولدارِ لوس و خرابکار به اسم پارک جیمین چه اتفاقی میوفته وقتی پدراشون اونارو مجبور به یک ازدواج ناخواسته برای طمع منفعتشون بکنن؟ اونا مثله...