Part 19

256 30 17
                                    

لیسا هم‌ شوکه و هم عصبی بود برای همین دستاشو مشت کرد و با چشمای پراز خشم بهش نگاهی انداخت و خیلی ریلکس جواب داد : نه .

دست جنی رو گرفت و جلوی پسره بوسه ای روی گونه اش گذاشت و با لبخندی لب زد : عشقم من اول شروع میکنم تو همینجا نگاه کن باشه ؟! ..

جنی هم با بوسه لیسا لبخندی بهش زد و با تکون دادن سرش جواب داد : باشه .

لیسا پیرهنشم تنش کرد و روی صندلی نشست و با ژست گرفتن به دوربین خیره شد درسته که داشت به پسری که به شدت ازش تنفر داشت نگاه میکرد اما برای حرفه اش مجبور بود که خشم درون چشماشو پنهون کنه و بجاش با چشمای خماری به دوربین نگاه کنه تا اون سکسی بودن و خوا...

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

لیسا پیرهنشم تنش کرد و روی صندلی نشست و با ژست گرفتن به دوربین خیره شد درسته که داشت به پسری که به شدت ازش تنفر داشت نگاه میکرد اما برای حرفه اش مجبور بود که خشم درون چشماشو پنهون کنه و بجاش با چشمای خماری به دوربین نگاه کنه تا اون سکسی بودن و خواستن رو توی عکس به نمایش بزاره این کارش بود و نباید با احساسات خشمش اونو بهم میزد .

لیسا پیرهنشم تنش کرد و روی صندلی نشست و با ژست گرفتن به دوربین خیره شد درسته که داشت به پسری که به شدت ازش تنفر داشت نگاه میکرد اما برای حرفه اش مجبور بود که خشم درون چشماشو پنهون کنه و بجاش با چشمای خماری به دوربین نگاه کنه تا اون سکسی بودن و خوا...

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

لباساش رو از سفید به سیاه عوض کرد و با اونم یه عکس با ژست دلتنگی معشوقش گرفت و اینبار نوبت به جنی رسید . لیسا لباشو به گوش جنی نزدیک کرد و خیلی آروم لب زد : من همینجام پس هر وقت استرس گرفتی فقط کافیه که به من نگاه کنی باشه ؟!

جنی : اوممم باشه .

از جنی با زاویه متفاوتی عکس گرفتن اونم دقیقا با همون تِم سفید و تیشرتی که مال عشقش بود و بوی اونو میداد پیرهنی که با وجود نبود صاحب اصلیش بازم جنی تنش می کرد تا دوباره اونو به یاد بیاره داستانی که پشت این عکس هاشون که قرار بود بره صفحه اصلی مجله ک...

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

از جنی با زاویه متفاوتی عکس گرفتن اونم دقیقا با همون تِم سفید و تیشرتی که مال عشقش بود و بوی اونو میداد پیرهنی که با وجود نبود صاحب اصلیش بازم جنی تنش می کرد تا دوباره اونو به یاد بیاره داستانی که پشت این عکس هاشون که قرار بود بره صفحه اصلی مجله کره پنهون شده بود داستانی که لیسا اونو نوشته بود و میخواست خیلی ریز زیر هر کدوم از عکساشون نوشته بشه و مردم از عشقشون حتی اگه در آینده جدا هم بشن خبردار بشن و اونا رو
با این داستان به یاد بیارن .

از جنی با زاویه متفاوتی عکس گرفتن اونم دقیقا با همون تِم سفید و تیشرتی که مال عشقش بود و بوی اونو میداد پیرهنی که با وجود نبود صاحب اصلیش بازم جنی تنش می کرد تا دوباره اونو به یاد بیاره داستانی که پشت این عکس هاشون که قرار بود بره صفحه اصلی مجله ک...

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

جنی چون استرس داشت نگاهی به لیسا که با لبخندش بهش خیره شده بود انداخت و با تمرکز روی نقشش تونست ژستی که مهم ترین داستانو تو خودش جا داده بود ' از دست دادنش اونم وقتی تازه تونسته بود بهش برسه ' بگیره با بستن چشماش و پایین گرفتن سرش درحالیکه مثل یجور ناامیدی به ظاهر میرسید تونست بالاخره اون حسی که تو عکس باید دیده بشه رو به هر مخاطبی که میبینتش منتقل کنه یعنی حس از دست دادنش و دلتنگی که برای از دست دادنش بهت دست میده .

وقتی عکس برداری تموم شد و کریس داشت دوربین
و بقیه وسایل عکاسیشو جمع میکرد لیسا یواشکی بهش نزدیک شد و با عصبانیت ولی صدای آرومی لب زد : تو چرا برگشتی کره ؟! مگه نگفتی که دیگه دلت نمیخواد برگردی پس چیشد !!؟ ..

درحالیکه لیسا بهش خیره شده بود و منتظر جواب بود کریس با لبخندی که بهش زد جواب داد : شاید دلیل برگشتم دلتنگی برای یکی باشه ..

کمی مکث کرد و با چشمایی که درون چشمای لیسا غرق شده بود ادامه داد : یعنی نمیشه ؟!

لیسا نگاهشو ازش برداشت و بدون اینکه جوابی بهش بده برگشت پیش جنی و وقتی هر دوشون لباساشونو عوض کردن دستشو گرفت تا سریع از اتاق هتل برن بیرون ولی مثل همیشه با باز کردن در با جمعیت انبوهی از خبرنگارانی که دوربین به دست شروع کردن به عکس گرفتن روبه شدن ولی اینبار بجای هر دوشون شخص دیگه ای هم که بتونن ازش سوژه بسازن هم بود اونم کریس بود یعنی دوستی که توسط همین خبرنگارا دوست پسر شناختنش و خبرشو توی همه ی سایت های خبری پخش کردن و بعدش با یه رسوایی باعث آسیب رسوندن به لیسا شدن اونم با عکسی که فتوشاپ شده از خودش و کریس بود؛ بود و متنی که لیسا همون روز برای سوءاستفاده کردن از عکساش پخش کرد باعث هیت گرفتنش از طرف طرفداراش و هیترا شد .

خبرنگارا با دیدن پسری که با دوربینش داشت میومد بیرون شروع کردن به سئوال پرسیدن ازش که دلیل برگشتش بعد اون اتفاقاتی که براشون افتاده چی می تونه باشه ؟

کریس نگاهی به لیسا انداخت و با نیم لبخندی جواب داد : نمیدونم؛ چی بهش میگن ؟ آها دلتنگی برای عشق ابدیت ..

_________________________________________

سلام عشقا خب این پارت کمی حساسه امیدوارم که براتون جذاب بوده باشه 😍❤️‍🔥
قشنگا باور کنید منم کلاسام شروع شدن وگرنه دوست داشتم هر شب مانی آپ کنم ولی درسام نمیزارن اونم الان که ترم آخرم و همه چیز بستگی به این ترمم
داره 😭💔

Money ❤️‍🔥Donde viven las historias. Descúbrelo ahora