Part 26

209 27 12
                                    

جنی با رفتن پیش لیسا و بغل کردنش؛ لب زد : بریم .

هر دوشون راه افتادن به سمت ماشین و بعد سوار ماشین شدن مستقیم رفتن به یکی از رستورانای معروف کره تا با هم غذا بخورن .

وقتی به رستوران رسیدن انگار خبرنگارا از قبل خبردار شده بودن چون جلوی رستوران جمع شده بودن و با دیدن لیسا و جنی دوباره با دوربین هاشون جلوشون ظاهر شدن و شروع کردن به عکس گرفتن ازشون لیسا برای اینکه جنی اذیت نشه دستشو جلوی صورتش گرفت و سریع وارد رستوران شدن تا قراری که لیسا ترتیبشو داده بود رو با خوردن غذا تکمیل کنن آروم صندلی رو براش کشید و وقتی جنی روش نشست خودشم برگشت سمت صندلیش و نشست .

جنی با دیدن مِنو گیج شده بود چون اسم غذاها براش خیلی عجیب غریب بود؛ با نگاهی که به لیسا انداخت لیسا متوجهش شد و با صدا زدن گارسون برای هر دوشون اسپاگتی با سس مخصوص همراه شامپاین سفارش داد و دوباره با لبخندی به دختر زیبای روبه روش خیره شد که جنی با خجالت لب زد : اینجوری نگام میکنی خجالت میکشم ..

لیسا : چرا خجالت میکشی بیب ؟

جنی : آخه همه اینجا ما رو نگاه میکنن الان تو هم اینجوری نگام میکنی حس میکنم اومدیم سر قرار ..

لیسا از روی صندلیش بلند شد و جلوی همه آدمایی که اونجا حضور داشتن و بهشون نگاه میکردن، لباشو روی لبای دختر خجالتی روبه روش گذاشت و بعد بوسه کوتاهشون ازش فاصله گرفت و لب زد : ما الان سر قراریم عزیزم ..

جنی اهم اهمی کرد و با مشغول شدن با گوشیش سعی کرد خجالت کشیدنشو نشون نده با دیدن صفحه چت جیسو و آنلاین بودنش شروع کرد به تایپ کردن .

جنی : هنوز هستی ؟

جیسو که سریع سین زد با فرستادن استیکر خرگوشی پایینش نوشت : آره بفرما چیکارم داری ؟

جنی که با دیدن خرگوشه لبخندی روی لباش نشست با نوشتن " میخواستم بدونم چجوری سر قرار ضایع بنظر نرسم ؟ " به صفحه گوشیش زل زد تا جواب جیسو رو زود بخونه .

جیسو : خب خنگ خانم اول از همه باید ریلکس کنی و فکر کنی که با دوستت رفتی بیرون و راحت باشی و دوم اینکه بجای احمق بنظر اومدن گول زننده بنظر بیا .

جنی : یعنی وقتی با لیسام میتونم بلند بخندم یا فحش بدم ؟!

جیسو : احمق منظورم فحش و رفتارهات نبود منظورم این بود که اونو با لبخند و حرکات سکشیت به خودت جذب کنی و آخر سرم بوممم 😈

جنی خواست جوابشو بده که با صدای لیسا صفحه گوشیشو خاموش کرد و توجهشو بهش داد و با لبخندی گفت : چیزی گفتی عشقم ؟

لیسا : با کی داشتی حرف میزدی ؟!

جنی : چیزه؛ داشتم با دوستم راجب امتحان فردا حرف میزدیم .

Money ❤️‍🔥Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz