از اونطرفم جنی که با دیدن صفحه چتشون و پیام هاش که جیسو سین زده بود ولی هنوز جوابی نداد
بود پوفی کشید و با گفتن " چرا جواب نمیده آخه ! * پاهاشو روی مبل دراز کرد و سرشو گذاشت روی مبل و به سقف خونه خیره شد کمی همونجوری موند که یهو با فکر کردن به لیسا و جذابیت هاش لبخندی روی لباش نشست و آروم لباشو گازی گرفت ولی دقیقا همون لحظه چهره لیسا بالاسرش ظاهر شد برای همین ترسید و خواست بلند شه که سرش به سر لیسا برخورد کرد و هر دوشون آخشون بلند شد .جنی که دستشو گذاشته بود روی سرش نگاهی به لیسا انداخت و لب زد : ترسوندیم ..
لیسا هم دستشو روی سرش گذاشته بود و با دیدن چهره جنی خندش گرفت و با لبخندش گفت : مگه داشتی به چی فکر میکردی که حضور منو متوجه نشدی ؟! ..
وقتی لیسا این سئوالو ازش پرسید خودبه خود گونه های تپل جنی قرمز شد و درحالیکه نگاهشو از لیسا میدزدید به دستاش که بهم قفل شده بودن خیره شد و جواب داد : چیزه خب متوجه نشدم دیگه؛ مگه حتما باید به چیزی فکر کنم ؟ ..
لیسا آروم کنارش نشست و با کشیدن گونه هاش با لبخندی لب زد : ولی سرخ شدی عشقم ..
جنی دستی به گونه هاش زد و با دستپاچگی گفت : همیشه گونه هام اینجوری بود ..
و با عجله از جاش بلند شد و به سمت آشپزخونه پا تند کرد ولی پشت سرشم لیسا وارد آشپزخونه شد و با گرفتن کمرش و چسبوندنش به خودش بهش خیره شد و لب زد : بازم داری فرار میکنی بیب ؟
جنی نگاهی به اطرافش انداخت و جواب داد : فقط خواستم آب بخورم .
لیسا بوسه ای روی بینی جنی گذاشت و با گفتن " بزار خودم برات آب میارم " لیوان رو پر آب کرد و به سمتش گرفت جنی آروم لیوان آبو ازش گرفت و کمی ازش خورد و خواست لباشو که خیس شده بودن پاک کنه که لیسا لباشو گذاشت رو لباش و وقتی کمی ازش فاصله گرفت لب زد : عشقم آماده شو امروز میریم بیرون .
* جنی احمق سرخ نشو دختر سرخ نشو .. *
جنی لبخندی زد و به دنبالش وارد اتاق شد و با پوشیدن لباسای لیسا لبخندی زد و گفت : لباساتم
مثل خودت هاته ..لیسا نگاهی بهش انداخت و با قورت دادن آب دهنش آروم بهش نزدیک با وارد کردن انگشتش به داخل سوتین جنی چشماشو به سینه اش داد و لب زد : اگه اینجوری بیایی بیرون که رو هوا زدنت ..
و با بستن دکمه های کتش کمی ازش فاصله گرفت و ادامه داد : اینجوری بنظرم بهتره ..
جنی دکمه های کتشو دوباره باز کرد و با در آوردن زبونش لب زد : منم میخوام سکشی بنظر بیام ..
و دویید به طرف آشپزخونه لیسا هم آروم دنبالش کرد و کنارش ایستاد و گفت : ولی نمیزارم کسی جز خودم نگاهش بهت بیوفته مخصوصا ..
نگاهشو به سینه هاش داد و ادامه داد : اینا رو کسی جز خودم حق نداره نگاشون کنه ..
جنی لبخندی زد و گفت : منم برای همین این سوتینو تنم کردم تا به تو نشونشون بدم ..
اینو گفت و آروم آروم با دستاش لیسا رو هول داد به اونطرف آشپزخونه و خودش با ژست گرفتن بهش اشاره کرد که ازش عکس بگیره لیسا با گوشیش عکسی ازش گرفت و با نگاه کردن به عکس لبخندی روی لباش نشست و سریع گذاشتش روی تصویر زمینه گوشیش که هر وقت گوشیشو روشن کرد چشما و صورت خوشگل جنی رو ببینه ولی جنی با کنجکاوی به سمتش دویید تا عکسشو ببینه .
لیسا : خیلی جذاب شدی بیب دلم میخواد همینجا بخورمت .
جنی لبخند شیطنتی بهش زد و گفت : خب میتونی امتحانش کنی ..
لبشو گازی گرفت و ادامه داد : اول از کجا میخوای شروع کنی ؟
لیسا خواست جواب بده که یهو گوشی جنی زنگ خورد و به سمت مبل رفت ولی با دیدن شماره جیسو پوفی کشید و خواست جواب نده که با شنیدن صدای لیسا که بهش میگفت جوابشو بده مجبوراً تماس تصویری رو جواب داد .
جنی : هان چیه ؟ چی میخوای ؟ چرا زنگ زدی ؟!
جیسو : دختره خر تو موقع سکسم مزاحمم شدی اونوقت الان که بهت زنگ زدم بهم میگی هان ؟!
جنی دستشو گذاشت روی دهنش و با گفتن " ششش ساکت باش لیسا یه وقت میشنوه " سعی کرد صداشو آرومتر کنه ولی برعکس جیسو با صدای بلندی گفت : خب به من چه؛ بزار بشنوه که دوست دخترش چقدر دوستشو اذیت میکنه ..
جنی آروم نگاهی به لیسا که بهش خیره شده بود انداخت و دوباره توجهشو به جیسو داد و گفت :
باشه دیگه مزاحمت نمیشم باور کن نمیدونستم که ..جنی یهو با فکر اینکه ازش راجب اون شخص بپرسه حرفشو ناتموم گذاشت و با گفتن " هنوز بهم نگفتی با کی سکس کردی ؟! " منتظر جواب جیسو موند ولی جیسو که انگار از چیزی خجالت میکشید بدون اینکه جواب بده گفت : بعداً که فقط خودمون دو تا بودیم بهت میگم الان نمیشه ..
و تماسو قطع کرد جنی با تعجب به تماس قطع شده اش خیره شد و لب زد : اینجوری که بیشتر منو کنجکاو کردی جیسوی خنگ ..
_________________________________________
سلام قشنگا امیدوارم که این پارت هم براتون جذاب بوده باشه 😍❤️🔥
این پارت تلافی بود 😂
پارت بعدی قراره اتفاقی بیوفته 🙂
YOU ARE READING
Money ❤️🔥
Romanceفیکشن : مانی پایان یافته ❤️🔥 ژانر : عاشقانه؛ کسب و کار؛ مدرسه ای؛ اسمات کاپل ها : جنلیسا و چهسو خلاصه : خلاصه : چی میشه اگه من چیزی رو بخوام که غیر ممکنه ؟! من جنی کیم یه دختر سطح پایین و دانش آموزم که یه روز تصمیم به انجام کاری میکنم که فقط افراد...