جنی که تموم حواسش به گوشیش بود خواست بدون اینکه سوتی بده بحثو تموم کنه و خودشو از موقعیت یهویی که توش افتاده بود خلاص کنه ولی همینکه خواست حرف بزنه دوباره صدای نوتیف گوشیش به صدا در اومد و توجه لیسا رو به خودش جلب کرد .
جنی با یه نیم لبخندی که از استرس روی لباش نشسته بود خواست گوشیشو بزاره توی کیفش ولی با قاپیده شدن گوشیش توسط لیسا شروع کرد به پریدن تا بتونه گوشیشو ازش پس بگیره ولی لیسا پیامی که از طرف سوفیا براش اومده بود رو دید و با دقت کل متنو خوند و رو به جنی گفت : این دختر چرا برات پیام فرستاده ؟
جنی : منم نمیدونم !! ..
لیسا موهاشو بخاطر عصبی شدنش به عقب داد و گفت : مطمئنی که نمیدونی ؟! ..
جنی که از ریکشن لیسا ترسیده بود و بخاطر استرس
با ناخوناش انگشتاشو زخمی میکرد آروم جواب داد : من اون روز تو مدرسه کمی باهاش حرف زدم ولی ..حرفش تموم نشده بود که لیسا با گفتن " مگه بهت نگفتم خیلی نزدیکش نشی ؟! " با ایستادن جلوش منتظر جوابی از طرف جنی شد ولی جنی ترسیده بود
و بخاطر ترس و استرسش نمی تونست حرفی بزنه و همینم باعث شد لیسا بیشتر عصبانی بشه و با تن صدای بلندی سرش داد بزنه .لیسا : چرا هیچی نمیگی ؟؟! من دلم نمیخواد اون دختره به عشقم نزدیک بشه ولی تو به حرفام گوش نمیدی و همش داری برخلاف حرفای من جلو میری ..
لیسا سرشو پایین گرفت و داشت برای آروم شدنش سعی میکرد تو سکوت خودشو آروم کنه که یهو صدای آخ جنی بلند شد و با دیدنش که انگشتاش زخمی شده با عجله به سمتش دویید .
نگاهی به انگشتای زخم شده اش که انگار خودش باعثش شده بود انداخت و لب زد : چرا انگشتات
زخم شده ؟!جنی بازم جوابی نداد و لیسا اینبار بجای عصبانیت با چشمای خیس محکم دختر روبه روش رو بغل کرد و ادامه داد : من معذرت میخوام عشقم ..
وقتی جنی هم با بغل کردن لیسا گریه اش گرفته بود جواب داد : من فقط نخواستم اون دختر بدون دوست بمونه هققققق ..
لیسا آروم ازش فاصله گرفت و با پاک کردن اشکای
روی صورت جنی لبخندی بهش زد و گفت : همش تقصیر منه پس بزار برات جبرانش کنم ..آروم جنی رو بلند کرد و با گذاشتنش روی صندلی رختکن بوسه ای روی انگشتاش گذاشت و انگشتای زخم شده اشو براش پانسمان کرد و همونجوری که جلوش زانو زده بود خودشو انداخت تو آغوش جنی
و با بستن چشماش به چیزی جز گوش دادن به ضربان قلبش فکر نکرد و برای مدت کوتاهی رو همونجوری تو آغوشش موند و بعدش که ازش جدا شد دستشو گرفت و لب زد : عشقم آماده شو ..جنی : جایی میریم ؟!
لیسا لبخندی بهش زد و جواب داد : میخوام به یکی معرفیت کنم .
CZYTASZ
Money ❤️🔥
Romansفیکشن : مانی پایان یافته ❤️🔥 ژانر : عاشقانه؛ کسب و کار؛ مدرسه ای؛ اسمات کاپل ها : جنلیسا و چهسو خلاصه : خلاصه : چی میشه اگه من چیزی رو بخوام که غیر ممکنه ؟! من جنی کیم یه دختر سطح پایین و دانش آموزم که یه روز تصمیم به انجام کاری میکنم که فقط افراد...