Part 33

208 25 11
                                    

لیسا چون عصبانی بود بدون کنترل کردن خشمش مشت محکمی خابوند تو صورت سوفیا و دست جنی رو گرفت و اونو از اونجا دور کرد انگار خیلی از کار سوفیا بدش اومده بود چون تموم مسیر رو هیچی نگفت و تموم مسیرشونو تو سکوت گذروندن .

جنی که متوجه سکوت سنگین بینشون شد خواست حرفی بزنه که لیسا بجاش گفت : چرا ازش فاصله نگرفتی ؟!

جنی : هان ؟! خب اون خودش یهو دستشو دور بازوم گذاشت ..

لیسا کمربندشو باز کرد و با نزدیک شدن به جنی دستشو روی پاش گذاشت و درحالیکه تو چشمای دختر کنجکاو زیرش خیره شده بود گفت : یعنی هر کی دستتو بگیره تو نباید ازش دور شی !؟

جنی یهو بدنش بخاطر حرکات انگشت لیسا روی پاش با ناله ریزی که داد بیرون جواب داد : من منظورم این نبود؛ من ..

لیسا انگشتشو از دامن جنی به پوسیش رسوند و با فرو رفتن انگشتش به داخل پوسیش لباشو به داخل گردنش رسوند و لب زد : من باید همین الان مجازاتت کنم بیب

جنی نفسی گرفت و با مکیدن انگشتش سعی کرد جلوی به صدا در اومدن ناله هاشو بگیره ولی با برخورد لبای گرم لیسا روی لباش چشماشو بست و با حرکت دادن کمرش تا انگشت لیسا تا ته واردش بشه سعی کرد اونم همزمان همراه انگشت لیسا کمرشو تکون بده .

لیسا روی پاهای جنی نشست و با خابوندن صندلی باعث شد دختری که روش نشسته بود بیشتر برای رابطه آماده بشه و با پایین کشیدن دامن و شورتش   
و در آوردن شلوار خودش یکی از پاهای جنی رو بالا گرفت و با برخورد پوسیش روی پوسی دختر زیرش شروع کرد به ضربه زدن و با دستاش سینه هاشو مالیدن و لذت بردن .

جنی و لیسا همزمان ضربه هاشونو تندتر کردن و با ارضا شدنشون لیسا به سمتش خم شد و درحالیکه
از گردنش مکی که جاش روش بمونه گرفت لب زد :
از این به بعد مجبور میشم اینجوری جلوی شیطنت هاتو بگیرم و تنبیهت کنم ..

آروم از روی جنی بلند شد و با پوشیدن شلوارش ادامه داد : امشبم بخاطر سرپیچی کردن از من قراره مجازات شی ..

لیسا وقتی از ماشین پیاده شد چشمکی به دختری 
که داخل ماشین نشسته بود و هنوز دامنشو بالا
نکشیده بود زد و درِ ماشینو بست و بخاطر کیوت بودنش لبخندی روی لباش نشست * چیکارم کردی
که هر چقدرم ازت عصبانی باشم بازم نمیتونم ازت بگذرم ؟! *

وقتی جنی هم بالاخره از ماشین پیاده شد آروم کنارش ایستاد و با گرفته شدن دستش توسط لیسا سرشو آروم بلند کرد و نگاهی بهش انداخت که لیسا لب زد : چیه ؟! نکنه نمیتونم دستای دوست دخترمو بگیرم ؟!

جنی از خجالت گونه هاش سرخ شد و لبخندی از ذوق و هیجان برای تصور شبشون و تنبیهی که لیسا براش در نظر گرفته بود روی لباش نشست و همراه لیسایی که متوجه نیشخندش شده بود وارد ساختمون شدن و با رفتن سمت اتاق پرو هر دوشون لباس هاشونو عوض کردن و منتظر موندن تا عکاس بیاد .

Money ❤️‍🔥Donde viven las historias. Descúbrelo ahora