Part 7

359 41 17
                                    

جنی از شدت تعجب دهنش باز نمیشد که حرفی بزنه و فقط به لیسا خیره شده بود . خبرنگارا شروع کردن به عکس گرفتن و سئوال پرسیدن در مورد رابطشون باهم برای همین لیسا جنی رو به سمت خودش کشید و با هم از داخل خبرنگارا رد شدن و وارد استادیومی که قرار بود لیسا اونجا عکسبرداریش باشه؛ شدن .

استادیوم خلوت بود و از محل تماشاچی ها به سمت رختکنش رفتن؛ همونجا لیسا درو بست و خواست لباساشو در بیاره که یهو جنی با دستاش جلو چشماشو گرفت که لیسا با تعجب لب زد : چیزی اذیتت میکنه ؟!

جنی آروم جواب داد : راحت باش .

اینو گفت و خواست از رختکن بره بیرون که با گرفته شدن مچ دستش سرجاش ایستاد و بخاطر نزدیکی نفس های لیسا به داخل گردنش آب دهنشو قورت داد .

لیسا که بخاطر بستن در مجبور بود سرشو به داخل گردن جنی فرو ببره باعث شد که جنی از خود بی خود بشه و خودشم ازش خبر نداشت برای همین خیلی ریلکس ازش جدا شد و لب زد : اگه بری بیرون همه ی خبرنگارا با دوربین هاشون میریزن سرت ..

جنی آروم روی صندلی نشست و چیزی نگفت و لیسا هم وقتی اونو ساکت دید رفت داخل یکی از اتاقکا تا لباساشو عوض کنه . جنی که از رفتن لیسا مطمئن شد تونست نفس راحتی بکشه و سریع به جیسو پیام داد .

جنی : جیسو آن شدی پیام بده بهم؛ من اومدم پیش لیسا ..

جنی به صفحه گوشیش زل زده بود و وقتی دید که جیسو آن شده و داره تایپ میکنه منتظر موند که تا لیسا نیومده بیرون سریع جواب پیام جیسو رو بده .

جیسو : چی داری میگی ؟! پرام یعنی چی که پیش لیسایی ؟ ..

جنی : داستانش طولانیه؛ من فعلاً باید برم الانه که لیسا بیاد بعداً بهت پیام میدم .

جیسو : چطوری دلت میاد منو با کلی سئوال تو ذهنم ول کنی و بری ؟! ولی چون مجبوری اینبارو ازت می گذرم ..

جنی استیکر قلبی براش فرستاد و همین که لیسا اومد بیرون سریع گوشیشو کنار گذاشت . جنی با دیدن لیسا و از شدت هات بودنش دهنش باز موند ولی بخاطر اینکه لیسا متوجهش نشه زود جمعش کرد و عادی رفتار کرد .

لیسا و جنی هر دوشون رفتن داخل اتاق بغلیشون داخل اتاق عکاس منتظرش بود و همینکه لیسا رو دید دستی زد و گفت : واوو این شدت از جذابیت رو تو کم کسی دیدم مثل همیشه عالی شدی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لیسا و جنی هر دوشون رفتن داخل اتاق بغلیشون داخل اتاق عکاس منتظرش بود و همینکه لیسا رو دید دستی زد و گفت : واوو این شدت از جذابیت رو تو کم کسی دیدم مثل همیشه عالی شدی ..

Money ❤️‍🔥Where stories live. Discover now