وقتی جانگمین رفت و رزی متوجه دختری که محکم بغلش کرده بود؛ شد آروم برگشت به عقبش و با دیدن همون دختر چشم گشاد لبخندی روی لباش نشست و گفت : تو تا اینجا دنبالم اومدی ؟!
جیسو با دیدن چشمای خیس رزی آروم اشکای روی صورتشو با دستاش پاک کرد و لبخندی بهش زد و جواب داد : اوهوم اینبار دیگه نمیزارم یواشکی راهتو بکشی و بری .
جیسو با گرفتن دستای رزی ادامه داد : میخوای بریم یجای بهتر تا باهم وقت بگذرونیم و حرف بزنیم ؟
رزی خواست جواب بده که جیسو با گذاشتن انگشتش روی لبای رزی آروم لب زد : من خودم یه جایی رو پیدا کردم فقط وقتی رفتیم اعتراضی نداریم باشه ؟!
رزی قبول کرد و جیسو دستشو کشید و از اونجا دوباره برگشتن به داخل کلاب به اونجا که رسیدن رزی با تعجب نگاهی بهش انداخت و لب زد : ولی اینجا چیکار میکنیم ؟! ..
جیسو دوباره بدون اینکه جوابشو بده دستشو کشید و اونو به طرف یکی از اتاق های وی آی پی کلاب برد و همونجا درو بست و درحالیکه داشت بهش نزدیک میشد با هول دادنش رزی رو روی مبل انداخت و با لبخند شیطونی روبه روش ایستاد و لب زد : راستش من یکم شیطونم میتونی باهاش کنار بیایی ؟!
رزی لبخندی روی لباش نشست و با گفتن " نمیخوای بیشتر راجبم بدونی ؟ " باعث شد جیسو کنجکاو شه و کنارش بشینه و شروع کنه به خیره شدن بهش که رزی با تعجب پرسید : چرا اینجوری نگام میکنی ؟!
جیسو : نمیدونم؛ دلم میخواد از نزدیک بهت خیره شم حس آرامش خاصی بهم دست میده و انگار بیشتر میتونم راجبت بفهمم ..
رزی آروم سرشو پایین گرفت و با گفتن " آها " سعی کرد خونسرد باشه و جلوش استرس نگیره وقتی نیم نگاهی بهش انداخت و دوباره نگاهش به چشماش افتاد سریع نگاهشو ازش دزدید و دستشو گذاشت روی قلبش و زیر لب با گفتن " آروم باش رزی " سعی در خونسرد نشون دادن خودش داشت که با صدای جیسو دوباره توجهش به سمتش رفت و بهش خیره شد .
جیسو : کی بهم علاقمند شدی ؟
رزی لبخندی زد و جواب داد : اون موقع که با داداشت اومدی ؟! ..
جیسو : ولی اون روز من اینجوری حس کردم که با داداشم جور شدید ..
رزی که تازه متوجه شده بود نیم لبخندی روی لباش نشست * پس بخاطر همین بود که یهو غیبت زد !! *
BINABASA MO ANG
Money ❤️🔥
Romanceفیکشن : مانی پایان یافته ❤️🔥 ژانر : عاشقانه؛ کسب و کار؛ مدرسه ای؛ اسمات کاپل ها : جنلیسا و چهسو خلاصه : خلاصه : چی میشه اگه من چیزی رو بخوام که غیر ممکنه ؟! من جنی کیم یه دختر سطح پایین و دانش آموزم که یه روز تصمیم به انجام کاری میکنم که فقط افراد...