Part 50 end

273 20 9
                                    

جنی که خجالت کشیده بود آروم خم شد و کنار گوش لیسا گفت که بلند شه تا بیشتر از این توجه ها رو به خودشون جلب نکردن ولی لیسا با لبخندی که بهش زد سری به نشونه ی نه تکون داد .

پس جنی مجبور بود با بستن چشماش سرشو تکون بده و داد زد : بلههههه ..

به محض شنیده شدن صدای جنی همه جمعیت اونجا شروع کردن به دست زدن براشون و همین جنی رو به وجد آورد براش یه صحنه ی رویایی بود که الان دیگه دقیقا جلوی چشماش داشت اتفاق میوفتاد پس بغضش گرفت و چند قطره اشک از چشماش سرازیر شد .

لیسا از جاش بلند شد و محکم دختری که از خوشحالی داشت گریه میکرد رو بغل گرفت و با گفتن " وقتی من پیشتم چرا گریه میکنی ؟! " آروم آروم دستشو روی پشتش کشید و برای لحظه های کوتاهی رو تنها در آغوشش گرفت و سکوت کرد و وقتیم که ازش فاصله گرفت با دستاش چشمای نمناکشو پاک کرد و لب زد : عشقم ما خاطراتمونو برای همه ثبت کردیم و همینجا دوباره با هم ازدواج کردیم پس دیگه گریه نکن باشه !؟

جنی لبخندی زد و سرشو تکون داد .

لیسا : آفرین .

جنی به همراه لیسا به بیرون ساختمون رفتن و با طرفدارهاشون که به محض دیدنشون شروع کردن به جیغ کشیدن؛ مواجه شدن و با لبخندی براشون دست تکون دادن و هر دوشون سوار ماشین شدن و رفتن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جنی به همراه لیسا به بیرون ساختمون رفتن و با طرفدارهاشون که به محض دیدنشون شروع کردن به جیغ کشیدن؛ مواجه شدن و با لبخندی براشون دست تکون دادن و هر دوشون سوار ماشین شدن و رفتن .

جنی تا محو شدن همه طرفدارها بهشون خیره موند حس خیلی زیبایی داشت که بتونه در کنار عشقش به اون آرزویی که تصورشم نمیکرد واقعی بشه؛ برسه پس آروم سرشو روی شونه لیسا گذاشت و لب زد : ممنون که همیشه حامیم بودی لالیسا مانوبان .

لحظات خاطراتشون و همینطور احساساتشون که همش دقیقا توی زندگیشون ثبت میشد رو اونا قول دادن که هر روز به یاد بیارن و راجبش حرف بزنن و کنار هم خوشحال باشن .

بعد گذشت اون روز پر خاطره به جنی لقب بانوی زیبای سال رو دادن و بین بیشتر کشورهای جهان محبوب شد جوریکه تونست به موفقیت های بی شماری برسه و از اون تونل مبتدی بیاد بیرون و به مسیری که همراه عشق زندگیش بود ادامه بده .

یک روز بعد

* جنی *

جنی با تموم شدن عکس برداریش با برند معروف لباس زیر به سمت ماشینش رفت و سوار ماشین شد .

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jan 02 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Money ❤️‍🔥Where stories live. Discover now