مرد مرموز
فصل پانزدهمهمان روز
بار یان(هوانگ یاعه یینگ)
ساعت یک بعد از ظهرجی یون به اطرافش نگاه کرد و با اخم گفت...
_"سایمون کدوم گوری رفتی؟!"چند دقیقه بعد سایمون از یک اتاق بیرون اومد و به میزی که جی یون نشسته بود نزدیک شد...جی یون به چشم های خمارش و دکمه های لباسش که پایین و بالا بسته شده بودند نگاه کرد و آه کشید...
_"تو چطور می تونی وسط ماموریت هم دست از کارات برنداری؟!"سایمون نیشخند زد...
_"به خاطر شغلم بار ها مجبور شدم این کارو بُکنم...این بار که به خاطر دوستم دارم این کارو می کنم با کمال میل انجامش دادم..."
[😵قرار نبود این طوری باشی سایمون!]جی یون آه کشید...
_"حالا از این خودگذشتگی دروغی چی فهمیدی؟"سایمون لیوانی برداشت و کمی مشروب خورد...کمرش رو کِش و قوس داد و آه کشید...
_"لعنتی کمرم درد می کنه..."جی یون با تاسف سرش رو تکون داد و با اخم گفت...
_"اون دختر بدبختی که زیر تو بوده باید اینو بگه! حرف بزن!"سایمون به حرص خوردن های جی یون خندید...
_"امروز اصلا اعصاب نداری جی یون! تا جایی که اون دختر یادشه یون ژو یکی از بهترین کارکنان اینجا بوده و در ضمن برعکس چیزی که داخل پرونده نوشته شده بود رابطه ی اون و هوانگ یاعه یینگ صرفا کاری نبوده...اون دختر گفت یاعه یینگ احترام خاصی برای یون ژو قائل بوده...اون یون ژو رو مثل خواهر کوچک ترش می دیده..."جی یون اخم کرد...
_"با این حساب یاعه یینگ چرا باید به اون تجاوز کنه؟! اصلا منطقی نیست..."سایمون هومی گفت و لبخند زد...
_"همینه که ما رو مشکوک می کنه..."و بعد به عکس بزرگ یاعه یینگ که روی دیوار بار بود نگاه کرد...اون چشم های جذاب و عجیب که شباهت عجیبی به چشم های 'یون ژو' داشت...چیزی نبود که از چشم های تیز بینِ سایمون پنهان بمونه...
_"به نظر من یاعه یینگ نبوده که به یون ژو تجاوز کرده این یه پاپوش بوده..."
چشم های جی یون بیشتر از حالت معمول درشت شد...
_"واو! حق باتوعه! با اینکه این داستان خیلی کلیشه ای شده! حتما کار یکی از گروه های مافیایی بوده که می خواستن خانواده ی یان رو نابود کنن...به هر حال یاعه یینگ وارث کل ثروت خانواده ی یان..."سایمون حرفش رو قطع کرد...
_"کارِ چِی شان بوده..."جی یون شوکه شد...
_"چرا این طور فکر می کنی؟"سایمون باز هم کمرش رو تکون داد و گفت...
_"اون به عنوان رییس بخش مبارزه با جرایم اقتصادی زیادی به پرونده ی یه تجاوز نزدیک شده بود و عملا مسئول پرونده بوده...اون از یاعه یینگ بازجویی کرده و بعد برای تهدید اون بهترین دوست یاعه یینگ رو هم انداخته زندان و با تهدید کردنش واداراش کرده به دروغ اعتراف کنه کارِ خودش بوده و حالا که یاعه یینگ از زندان آزاد شده و یون ژو به طور اسرار آمیزی پیداش شده پس اون احساس خطر کرده و می خواد یاعه یینگ و یون ژو رو بُکشه...حدس زدن اینکه چرا شان می خواسته یاعه یینگ رو بندازه زندان کار سختی نیست...حتما پای پول در میونه..."
YOU ARE READING
My Heart Skip A Beat
Fanfiction°فصل ششم از فیلمِیون: درِ رویاها🗝 {کامل} 🔹️نام اصلی : مرد مرموز نامی که به انگلیسی منتشر شده: قلبم از ضربان می ایسته 🔹️ژانر:معمایی، عاشقانه، اکشن، پلیسی، اسمات 🔹️رده سنی: عام(به جز قسمت های مشخص شده) 🔹️کاپل: ییژان(ییبو تاپ) 🔹️خلاصه: این فن ف...