مرد مرموز
فصل بیست و هشتمساعت ۱۰ صبح
شرکت هوانگچینگ یو از آسانسور خارج شد...می خواست به سمت اتاقش بره که منشی صداش زد...چینگ یو آه کشید...
_"چرا انقدر رو مخه؟"
و بعد به چهره ی متعجب زن نگاه کرد...
_"بله؟"
زن به دست گل رز سفید اشاره کرد...
_"این دسته گل برای شما اومده آقای گو..."
چینگ یو با ترس به دسته گل نگاه می کرد...بعد به زن نگاه کرد و برای اینکه رفتارش رو توجیح کنه گفت...
_"آو...انتظارشو نداشتم کسی برام گل بفرسته برای همین تعجب کردم..."
آب دهنشو با ترس فرو داد و دسته گل رو از روی میز برداشت و وارد اتاقش شد...
به دسته گل نگاه کرد و کاغذی که به دسته گل چسبونده شده بود رو جدا کرد و به نوشته ی روی کاغذ نگاه کرد...
((Glückwunsch zu deinem neuen Job))
[ترجمه از آلمانی به فارسی: بابت شغل جدیدت بهت تبریک میگم]
چند تا نفس عمیق کشید تا آروم بمونه..._"تو کی هستی؟"
داخل افکارش غرق شده بود که در اتاقش باز شد...با دیدن یاعه یینگ کاغذ رو توی دستش مچاله کرد و داخل جیبش گذاشت...
یاعه یینگ جلو اومد و به دسته گل نگاه کرد و بعد با اخم به چینگ یو نگاه کرد...
_"این دسته گل رو کی برات فرستاده؟"
چینگ یو پوزخند زد...باور نمی کرد این مرد همونی باشه که یون ژو براش تعریف کرده بود و با کنجکاوی و البته ناراحتی به دسته گل نگاه می کنه انگار می خواد تک تک گل ها رو پَر پَر کنه تا ثابت کنه بی ارزشن...
_"نگران نباش...یکی از دوستام برای تبریکِ شغل جدیدم فرستاده..."
یاعه یینگ چشم هاشو چرخوند...
_"اونقدر ها هم برام مهم نیست..."
چینگ یو نفس عمیقی کشید و دستشو روی ساعتش گذاشت؛ دلش می خواست بازم بهش شوک بده اما می دونست این طوری اون مشکوک میشه...
_"که این طور...بازم چیزی هست که بخواین ازم بپرسین؟"
یاعه یینگ اخم کرد...
YOU ARE READING
My Heart Skip A Beat
Fanfiction°فصل ششم از فیلمِیون: درِ رویاها🗝 {کامل} 🔹️نام اصلی : مرد مرموز نامی که به انگلیسی منتشر شده: قلبم از ضربان می ایسته 🔹️ژانر:معمایی، عاشقانه، اکشن، پلیسی، اسمات 🔹️رده سنی: عام(به جز قسمت های مشخص شده) 🔹️کاپل: ییژان(ییبو تاپ) 🔹️خلاصه: این فن ف...