be quiet. part 42

162 46 35
                                    

(ایالات متحده امریکا)

به خواست کیونگسو(حامی) همه از اتاق بیرون رفته بودند و یک ساعتی میشد که مشغول باز کردن فایل های رمز گذاری شده ی ایمیل ساندرا ،بود.

دو سه ساعت پیش یشینگ اطلاعات روی فلشو برای کیونگسو فرستاد .

اون اطلاعات شامل نتیجه ی آزمایش دی ان ای بود که سه سال قبل کیونگسو با استفاده از باقی مونده ی موهای مادر و پدرش روی وسایل شخصیشون درخواست داده بود ، و تا الان نتونسته بود بهشون دسترسی پیدا کنه .

اما امروز از دیدنشون بهت زده شد.

نتیجه ی آزمایش نشون میداد کیونگسو (حامی) هیچ نسبت خونی با مادرش نداشت!

همین مسئله کافی بود تا دنیای کیونگسو به هم بریزه .

فکر این که اون حتی اطلاعات کاملی از خانواده اش نداشت بدجوری اذیتش میکرد. گذشته پیچیده تر از حدی بود که تصور میکرد.

درب اتاق باز شد و چانیول در حالی که رایونگ رو که خوابیده بود توی بغل داشت وارد شد.

با نگاهی به صورت رنگ پریده ی کیونگسو، سعی کرد با کمک پاش درو در آروم ترین حالت ببنده.

وقتی رایونگو روی تخت گذاشت کنار کیونگسو نشست.

کیونگسو به صفحه ی مانیتور که فقط یه پوشه توش بود خیره نگاه میکرد .

انگار از باز کردنش وحشت داشت و چانیول اینو به خوبی میدونست. چانیول کاملا کیونگسو رو بلد بود از هر فکری که توی سرش میگذشت خبر داشت.

برای کیونگسو گذشته چیزی نبود که دلش بخواد عوض بشه ، زنی رو که الان میدونست مادرش نیست عاشقانه دوست داشت. یقین داشت که اون زن با عشق و محبت بدون حدومرزی بزرگش کرده و کیونگسو اصلا دلش نمیخواست حتی تصور کنه پدرش به همچین زن بی نظیری خیانت کرده باشه!...

وحشت داشت از این که نکنه مادر بیولوژیکیش یه زن فاسد و هر جایی باشه!

اگه اون زنی که توی خاکسپاری خانواده اش دیده بود مادرش باشه چی ...

حتی برای کیونگسو قابل قبول تر بود اگر پدرش با یه فاحشه رابطه داشت تا اون زن...

مهربونی و قابل احترام بودن اون زن توی نگاه اول، الان برای کیونگسو وحشت انگیز تر هم بود...

چانیول نذاشت این افکار متناقض بیشتر از این اذیتش کنه .

دستشو دور شونه های کیونگسو انداخت و به خودش چسبوندش .

نگاهش نمیکرد اما کلامش تا حد زیادی برای کیونگسو مسکن بود.

_ میخوای من بازش کنم؟ توی سالن منتظر بمون . هر چیزی بود میام برات توضیح میدم. شاید اصلا چیزی که فکر میکنی نباشه. پدرت یه وکیل سرشناس بود .

3_Be quiet Donde viven las historias. Descúbrelo ahora