لری استایلینسون : مقدمه

1K 113 13
                                    

قلب

یکی از اعضای گوشتی بدنه و پمپاژ خون رو به عهده داره

چیز خاصی که قلب رو خاص میکنه، احساساتیه که به قلب نسبت میدن

"قلبم شکست"

"قلبم به درد اومد"

و خیلی امثال دیگه که با 'دل' میزنیم

"دلم سوخت"

"دلم گرفت"

"دلم تنگ شد"

و...

عـشـق توی قلب ماهاست

توی قلب تک تکمون

اما تو قلب بعضیا بیش از اندازه زیاده

قلب ظرفیت داره و این زیادی قلب رو ترک میندازه

اگه بهش دست بزنی، میشکنه

اگه باهاش خشن رفتار کنی، خرد میشه

و اگه بی احتیاط باشی، نابود میشه

و اگه قلب نابود بشه، صاحبش رو با خودش به گور میبره

مشکل هری اینجاست که لویی به قلبش دست نمیزنه، خشن رفتار نمی کنه، بی احتیاط نیست و کاملا میدونه چطور باید اونو نگه داره تا ترکاش بیشتر نشن

اما اَبـِل...

اون هنوز هفت سالشه

درسته که بیشتر از سنش میفهمه ولی...

نه

اون نمی دونه هری داره بخاطر یه لفظ احمقانه می شکنه

و سپراش ضعیف شده ن

اما تنها کسی که میتونه از اَبـِل به درستی محافظت کنه، هریه

هرولد ادوارد استایلز

H


***اینم از مقدمه ی لری...

فکر می کنین این فصل چطوره؟ نظراتونو بگین لطفا...:)

مـریـلـآ***



keep holding me ‣ 2 ꗃ larry.ziam.lashton ✓Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt