لشتون هیروین دو

707 105 39
                                    

اشتون اولین دورش رو چرخید،

دومین دور

سومین دور و احساس کرد دستای یه نفر دورش حلقه شد

خب این پارتنر اشتونه

اشتون اون یه نفر رو بوسید و وقتی آتیش روشن شد، کف کرد

:0

اشتون چیزی رو که روبروش میدید، باور نمیکرد...

لوک با چشمایی که برق میزدن روبروی اشتون بود

اون کسی بود که اشتون بوسیده بود...اش اول فکر کرد خب این تصادفی بوده، لوک هنوزم از کلوم خوشش میاد

ولی با عکس العمل لوک، اشتون کم مونده بود سکته کنه

لوک یه پک از لبای اشتون گرفت و سرش رو تو گودی گردن اش برد...اون داشت هق هق میکرد

"بهت حق میدم اگه ازم متنفر بشی"

لوک گفت و لرزید. اشتون هیچ تکونی به خودش نداد فقط نفسای عمیق کشید چون میدونست این خیلی برای بیماری اعصابش بده

"اش...من...من دوستت دارم...خیلی زیاد"

لوک با هق هق گفت و اشتون به خودش اومد...اون حرفای زیادی داشت ولی فعلا می بایست لوک رو آروم میکرد

"منم همینطور"

اشتون زمزمه کرد و لوک خودشو تو بغل اشتون بهتر جا داد

"من برادرانه دوستت ندارم اش"

"منم همینطور، لوک..."

اشتون گفت و لوک خندید...اون مثل دیوونه ها بین اشکاش میخندید

"من...من خیلی خوش...خوشحالم"

لوک اعتراف کرد و اشتون لبخند زد. اونا همو بغل کرد و وقتی همه پراکنده شدن، به سمت کلبه شون رفتن...کلبه خالی بود پس کلوم و مایکل با هم بودن

اونا باهم روی تخت دراز کشیدن و لوک سرشو روی سینه ی اشتون گذاشت...اشتون نمیدونست باید چیکار کنه...خب اون تا حالا دوست پسری نداشته که قبلا برادرش بوده باشه

"از کی منو دوست داری؟"

اشتون پرسید

"از وقتی که میشناسمت...تو چطور؟"

لوک گفت و لبخند زد

"اوه...من از پارسال..."

اشتون گفت و اونا برای مدت طولانی بهم خیره شدن...نگاه لوک روی لبای اشتون سُر خورد

"میدونی بوسیدن لبات آرزوی چندین و چند ساله ی منه؟"

اون گفت و لبای اشتون رو برای دومین بار بوسید...به نظرش هربار بهتر از قبل میشد

خب اونا هیچکدوم نفهمیدن کی خوابشون برد یا اینکه کلوم با دیدن کادل اش و لوک تعجب کرد وحشتناک، ولی فهمیدن اون شب یکی از بهترین ها بود

keep holding me ‣ 2 ꗃ larry.ziam.lashton ✓Where stories live. Discover now