part7

939 149 51
                                    

من خیلی ذوق دارم واسه این قسمتت*-*
امیدوارم شماهم دوسش داشته باشین:)
و اینکه کامنت و ووت بدین تا من خبیث نشدم😐

***

پلک های خسته‌ش رو روی هم فشرد و بدون رمق در مقابلش رو باز کرد...

با این بار تقریبا پنجمین تلاش بی نتیجه‌ش رو پشت سر گذاشته بود...

از رستوران روبه روش فاصله گرفت و واسه آگهی نیاز به خدمه‌ی روی درش دهن کجی کرد...

چرا هر جا واسه کار میرفت با شرایطش جور نبود؟...

آهی کشیدو موهاش رو از صورتش کنار زد...
برگشتن با سماجت اونا سر جاشون باعث شد تا ردیف دندون هاش رو با حرص روی هم فشار بده و فقط سمت خونه‌ش حرکت کنه...

اونقدر مشغله هاش زیاد بود و افکار لعنتیش مدام ذهنش رو به چالش میکشیدن که وقتی به خودش اومد دید توی خیابونی ایستاده که خونه‌ش اونجا قرار داشت...

سرش رو پایین انداخت و دست‌هاش رو توی بغلش گرفت...

هوا تاریک شده بودو سوز عجیبی داشت و همین باعث میشد تا بخار های کوچیکی که از نفس کشیدنش نشئت میگرفتن توی هوا پخش شن...

با یاد آوری اتفاقات دانشگاه بدنش کمی لرزید و بیشتر توی خودش جمع شد...نه...به خاطر حرف های هری نه...

مطمئنا فکر کردن به اون پسر و رفتار های عجیبش توی اولویتش بود اگه اون اتفاق دوباره نمی‌افتاد...

انگار اون بعد از نونزده سال تنهایی یه دوست پیدا کرده بود...کسی که همیشه باهاش بود...و اوه...اون تقریبا میشه گفت وجود خارجی نداشت...

جوری که هیچکس بجز خودش اون زن رو که تمام روز رو بهش زل زده بود رو نمیدید و بعضی ها حتی از بدنش رد میشدن...

این واقعا واسه امیلی غیر قابل هضم بودو درک درستی روی اتفاقات دو هفته‌ی اخیر نداشت...توهم اخرین چیزی بود که واسه پرفکت شدن زندگیش بهش نیاز داشت...

چشم هاش رو روی هم فشرد و به صدای سیلی‌ای که با هر قدمش به زمین مینواخت گوش سپرد...

راهش رو ادامه داد اما با شنیدن صدای ناله‌ی ضعیفی که از کوچه ی تاریک و متروکه‌ی کنارش شنیده شد با تردید برگشت و بیشتر گوش سپرد...

قدم های مرددش رو آروم به جلو کشید با شنیدن صدای نازکی اخمش غلیظ ترش شد...

+لطفا...لعنتی کاری باهام نداشته باش...هرچی بخوای بهت میدم...

صدا اونقدر ضعیف بود که انگار از ته چاه شنیده میشد...

امیلی جلو تر رفت و تنها یک بار دیگه شنیدن ناله‌ی دردناک اون دختر کافی بود تا سریع گوشیش رو در بیاره و چراغش رو روشن کنه...

the moon[L.S]Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon