C H A P T E R 10

2.8K 439 40
                                    

قسمت 10 ام فیک ....

سلام . ستاره یادتون نره به ۸۰ برسه قسمت بعد آپ میکنمم >< راسی این قسمت اونجوری😂💛



پشت چانیول به بکهیون بود و متوجه نشد بکهیون به سمت دوش میاد.
وقتی بدون خجالت با لباس هاش زیر دوش آب رفت چانیول متوجهش شد. وقتی بکهیون رو دید با ترس تو جاش پرید ولی ازونجایی که بکهیون جلوش زانو زد و عضوش رو با دست تو دهانش گذاشت وقت خجالت کشیدن پیدا کرد. بکهیون اهمیتی به لباس هاش که خیس شدند نمیداد.

"ب-بکهیون..." چانیول با بیحالی نالید. وقتی سر عضوش به گلوی بکهیون خورد محبور شد محکم به شیشه ی کنارش چنگ بزنه تا خودش رو نگه داره. نفس های نامنظمش از بین لب های نیمه بازش بیرون میومدند. بکهیون بهش نگاه کرد و بیشتر از قبل دهانش رو باز کرد.

"فاک-آه...خوبه." به دسته ای از موهای بکهیون چنگ زد و محکم تر و عمیقتر سرش رو تکون داد.
خیلی زود مایعی همراه ناله های بلند چانیول، بکهیونو پر کردن.
بدون اینکه نگاهش رو از چانیول بگیره تمام مایع رو قورت داد. چشم های چانیول با شهوت میسوختند. بکهیون رو بلند کرد و با بیقراری شروع به دراوردن لباس هاش کرد، تقریبا پاره شدند. بکهیون نیازمند به سمت لب هاش خم شد ولی چانیول تا موقعی که لباس هاش رو کامل درنیاورد بهش اجازه تماس نداد. همون موقع لب هاش به دهان بکهیون رسیدند و با شدت و عمیق شروع به مکیدنشون کردن.

چانیول همیشه نسبت به همه چیز صبور بود ولی وقتی به بکهیون میرسید تمام صبرش بی معنی میشد. دست هاش ،لب هاش و تمام وجودش فقط خواستار گرفتن بکهیون بودند. بعضی وقت ها حس میکرد روحش تسخیر شده و تمام این ها تقصیر بکهیون بود.

وقتی چانیول گردن بکهیون رو مورد هدف قرار داد نفس بکهیون برید. آبی که روی سرشون میریخت نفس کشیدن رو سخت تر میکرد. چانیول زبونش رو به سینش رسوند و نوکش رو بین دندون هاش گرفت، با دست هاش شونه ی بکهیون رو محکم نگه داشته بود. دست چانیول روی کمرش کشیده شد و خودش رو بالا کشید، همینکه لبهای بکهیون رو پیدا کرد بین لب هاش کشیدش.

"آییی.." وقتی به دیوار سرد پشتش خورد آخی گفت. چانیول محکم لباش رو گاز میگرفت و باسنش رو با دستهاش بلند کرد. بدنش به خاطر ورزش هایی که کرده بود محکمتر و گنده تر شده بود و اولین باز بود بکهیون میتونست خودش این تغییرات رو لمس کنه. دست هاش رو روی بازوهای عضلانی چانیول گذاشت و پاهاش رو دور کمرش حلقه کرد. محکمتر از قبل بین دیوار و چانیول پرس شد تا نیوفته.

"آه-هه..چانیول!" وقتی چانیول کامل واردش شد با درد و لذت جیغ کشید. با تند شدن حرکات چانیول سرش به دیوار میخورد، یکی از پاهاش از دور کمر چانیول باز شده بود و تقریبا به زمین رسیده بود درحالی که چانیول با دستش اون یکیو محکم بالا نگه داشت تا بتونه سریعتر عضوش رو تکون بده. آب روی صورتشون میریخت و بکهیون مجبور بود با دهانش نفس بکشه. به خاطر لذت و سرمای آب به زور نفس میکشید. محکمتر شونه ی چانیول رو چنگ زد و باعث شد چانیول جوری زبونش رو وارد دهانش کنه که انگار دهان خودشه.

The Seven Deadly Sins #2: WrathWhere stories live. Discover now