13

1.6K 253 116
                                    

Chapter 13

Naked_James Arthur

دستشو زیر چونش زد و به چهره ی نچندان دلچسب کریس خیره شد که چطور به صندلیش تکیه داده بود و نظرات مزخرف تر از خودش رو ردیف میکرد؛ لویی حتی یه کلمه هم از بین کلماتی که میگفتن متوجه نمیشد و قطعا بعد از جلسه هری طبق  معمول سینه سپر میکرد و با افتخار ازش میخواست که گزارش کامل جلسه رو بنویسه و لویی باید چیکار میکرد؟ آویزون اشتون میشد و با التماس و هزار جور قسم راضیش میکرد تا گزارش رو بنویسه

نگاهی به کندال که با قیافه ی متفکری به کریس نگاه میکرد و هرچند ثانیه برای تایید حرفای اون کچل بی خاصیت سر تکون میداد انداخت کاغذ مقابلشو جلو کشید و نوشت:

لو- این نچسب اینجا چیکار میکنه؟

با آرنج به پهلوی اشتون ضربه زد و با چشم به کاغذش اشاره کرد؛ اشتون کمی سرشو در حدی که ضایع نباشه جلو برد و چشماشو ریز کرد، سوالی به لویی چشم دوخت و سرشو به معنای " کی رو میگی؟" تکون داد

لویی چشم چرخوند و با ابرو به کندال اشاره کرد، اشتون لبشو گاز گرفت و سرشو پایین انداخت تا خنده اش رو کسی متوجه نشه

لویی از زیر میز با پا بهش زد تا حواسشو جمع کنه و با اخم به کاغذش اشاره کرد

ا- دوس دختر هریه دیگه

لویی لبخند کجی زد و با حرص نوشت:

لو- یعنی این وزغ بی مغز با هرکی دوس میشه دستشو میگیره میاره تو جلسه؟

اشتون لبشو محکم گاز گرفت و سعی کرد با ور رفتن با موهاش از شر خنده ای که هر آن ممکن بود صداش به هوا بره راحت شه! انگار اون تنها آدمی نبود تو این جمع که دل خوشی از کندال نداشت

ا- جزو سهام دارای شرکته و البته دخترخونده ی کریس

لویی چند بار جمله ی روی کاغذ رو خوند؛ این دختر حتی‌ از قبلم به چشمش نفرت انگیز تر اومد؛ فاک بزرگی روی کاغذ نوشت و با تموم شدن زر زرای کریس اول از همه از جاش بلند شد و بی توجه به نگاه های سرزنش گر و خیره بقیه از در بیرون رفت

زندگی لویی قانون نداشت و یاد گرفتن اینکه چه موقع چه رفتاری باید داشته باشه نیاز به یه تایم طولانی مدت داشت؛ درواقع اون پسر کله شق تر از این حرفا بود که در ظاهر با آدمایی که ازشون خوشش نمیاد خوب رفتار کنه

- لو وایسا

در آسانسور رو بست و کلافه به اشتون نگاه کرد:

لو- جیزز! من خوشم نمیاد تا آخرین لحظه وایسم الانم حوصله ندارم سرزنشاتو بزار برا یه وقت دیگه ای

ا- سرزنش چیه بابا! دوستات میان؟

لویی سری تکون داد، در آسانسور باز شد:

far from love [Z.M]°•°[L.S]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt