season 2 ch 3

1K 193 160
                                    


با صدای دس که همه رو برای شام صدا میزد پاک سیگارش رو از تو جیبش چنگ زد و از جا بلند شد:

- گشنم نی میرم تو حیاط

مچ دستش تو دست هری قفل شد و با لحن دستوری هری بی حرکت ایستاد:

- بشین غذامونو بخوریم

چشماش رو باریک کرد و سمت هری برگشت. فقط کافی بود یکم فشار دستشو بیشتر کنه تا استخون دست لویی بشکنه و همین الانشم میتونست رد انگشتای هری رو کبود شده حس کنه.

دندوناشو چفت کرد و اروم و با حرص غرید:

- اون دست فاکیتو از دور مچم بردار

هری که انگار تازه متوجه شده بود سری دست لویی رو شل گرفت و خواست ببینه رد انگشتاش نمونده باشه که لویی به شدت دستشو کشید:

- گفتم گشنم نیست

و بی حرف به سمت در خروجی رفت.  هری نفس کلافه ای کشید و دستاشو تو موهاش فرو کرد. زین که داشت تظاهر میکرد اهمیت نمیده پوزخندی زد و سرش رو با گوشیش گرم کرد.
خوشحال بود که تونسته انقدر اعصاب اروم هری رو بهم بریزه تا به این نقطه برسونتش. این واسه همشون لازم بود.
با دیدن اسم جیجی روی صفحه رد تماس داد و گوشی رو سایلنت کرد.

- اتاق من کجاست؟

دس گیج به زین نگاه کرد. واقعا میخواست بمونه؟ همیشه ارزوش بود ولی الان فقط از ادم رو به روش میترسید.

- دوتا اتاقای پایین برای من و لیام یکی از اتاقای بالا رو انتخاب کن برات درستش میکنم

اهمیتی نداد و به سمت یکی از اتاقایی که مقابلش قرار داشت رفت

- شاید منم بخوام طبقه ی پایین اتاق داشته باشم

درو باز کرد و سرشو داخل برد. قاب عکس بزرگ بالای تخت که عکس آنه و دس و دو تا بچه کنارشون درست مثل خنجر تو قلبش فرود اومده بود؛ با نفرت از عکس چشم گرفت و درو محکم بست:

- لیام نمیتونه بخاطر وضعیتش بالا اتاق داشته باشه پایینم فقط دوتا اتاق داره

چرخید و با لبخند کجی به هری که با اخم درحال توضیح بود نگاه کرد. انگار لیام شده اون ادم خوبه که همه ملاحظشو میکنن و دوسش دارن

- چه ترحم برانگیز

با پوزخندی زمزمه کرد و نیم نگاهی به لیام انداخت. بی حرف دیگه ای بالا رفت. دس از رفتن زین نفس راحتی کشید و هری هم شروع به باد زدن خودش کرد؛ هیچ چیز زین شبیه گذشته اش نبود. حرف زدنش الان فقط باعث لرزش بند بند وجود هری میشد.

با یاداوری حرف اخر زین با نگرانی به لیام خیره شد که سرش رو پایین انداخته بود و با پایین لباسش بازی میکرد:

- زین فقط بخاطر لجبازی باهامون اینطوری حرف میزنه مطمئنم که هنوزم مثل قبل از ته قبلش هممون رو دوست داره

far from love [Z.M]°•°[L.S]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant