_لو آماده ای عشق؟
آخرین نگاهشو به خودش توی آیینه انداخت. همه چیز مرتب بود، اونا بعداز کار کوچکی که باهم داشتن ، حموم رفتن و حالا هری داشت به قولش که قرار بود دوتایی برن بیرون، البته بعداز دو روز خونه نشینی، عمل میکرد.
باهم از کابین خارج شدن و به سمت ساحل رفتن.
این کابین توی یه ساحل خصوصی و خلوت بود و یکی از دوستای لویی بهش معرفی کرده بود.
میگفت میتونه جای رومانتیکی برای گذروندن یه تعطیلات عالی باشه. البته برای اونا بیشتر شبیه یه مکان برای ساختن آهنگای هری شده بود تا یه تعطیلات رومانتیک!
اون فاکر همیشه به کارش بیشتر از لویی اهمیت میداد و خب لویی هم نمیتونست خیلی اعتراضی داشته باشه چون خودشم وقتی برگردن خونه مثل هری میشد . اوناجفتشون معتاد کارشون بودن.
هری همیشه قبل از اینکه همخونه بشن میگفت که نمیتونه بخاطر کارش وارد یه رابطه ی جدی بشه ولی کو گوش شنوا برای لویی؟ لویی فقط میخواست با هری باشه و چرت و پرتایی که هری میگفت خیلی براش اهمیت نداشت.
لب ساحل پارچه ی پینک نیکشونو پهن کردن، هری نشسته بود و لویی خوابیده، سرشو روی پای هری گذاشته بوده.
جفتشون به دریا خیره بودن و فقط صدای موجا بینشون شنیده میشد. هری دستشو لای موهای لویی برده بود و آروم در حال نوازش بود. با اون یکی دستش هم میوه هایی که قبل از اومدن آماده کرده بود، دونه دونه میذاشت دهن دوست پسرش.
لویی تیکه ی کوچیک موزی که توی دهنش بود رو سریع قورت داد
_ددیآره لویی دوست پسرشو ددی صدا میکرد، اونا رول پلی کوچیکی بین هم داشتن ولی لویی بخاطر چیزای اس امی، هری رو ددی صدا نمیزد، فقط بخاطر اینکه ددی به هری میومد و لویی خوشش میومد ددی صداش کنه. البته هریم عاشق این رول پلی بود، مخصوصا وقتی توی اتاق خواب ازش استفاده میشد.
هری سرشو پایین گرفت و نگاه مهربونشو به لویی دوخت.
_بگو لاولویی دستشو نوازش وار روی چونه ی هری کشید، هری یکم ته ریش درآورده بود، زبریشون زیر دست لویی احساس خوبی ایجاد میکرد.
_بیا یکاری کنیم از این روتین خارج شیم، یه ذره زندگیمونو تغییر بدیم.هری دستشو نوازش وار روی گونه ی لویی گذاشت
_چیکار کنیم مثلا بیبی؟لویی آب دهنشو قورت داد، خیلی مطمئن نبود از حرفش ولی سعی کرد قانع کننده باشه.
_نظرت چیه بچه بیاریم؟هری بدون اینکه توی صورتش تغییری بده، نگاهش روی صورت لویی بود، لویی سریع اضافه کرد.
_میتونه بچه ی خودمون باشه، از رحم اجاره ای استفاده میکنیم و فامیلی خودمونو میگیره، یعنی کاملا بچه ی ما میشه و خب این عالیه. یکی از بچه های استودیو هم اینکارو کرده و الان منتظر تولد بچشونن.
YOU ARE READING
Who Like Me [L.S] *completed*
Fanfiction(completed) هری نادیده گرفت چشماش رو بست فقط برای اینکه لوییش رو نگه داره لویی دروغ گفت پنهان کاری کرد فقط برای اینکه هریش رو خوشبخت کنه . . . . ولی همیشه اونطوری نمیشه که ما پیش بینی میکنیم Larry Ziam