Part 34

1.5K 209 437
                                    

ووت بدین بعد شروع کنین که عروسی داریم
آخر پارت حرف میزنیم.

.
.
.

صدای فریادهای لیام کل خونه رو برداشته بود.
_احمق تو داری چیکار میکنی با زندیگت؟ میفهمی این کار یعنی چی؟ این یه مسخره بازی رسانه ای نیست که تو و هری باهاش همدیگه رو اذیت کنین، این واقعیه، شوخی نیست. میخوای برای همیشه هری رو از دست بدی؟

لویی بدون توجه به اینکه لیام جلوش داشت خودشو پاره میکرد، خونسرد روی مبل نشسته بود و پاشو روی پاش انداخته بود.

لیام وقتی دید لویی بیخیال نشسته و حرف نمیزنه با عصبانیت رفت جلوش و یقشو گرفت.

_حرف بزن عزهل، بگو چی تو کلته؟ میخوای هری رو نابود کنی؟ اره؟ میدونی الان تو چه حالیه؟

لیام توی صورت لویی فریاد زد، چشما و صورتش از فرط عصبانیت قرمز شده بود و رگای شقیقش نبض میزد.

لویی نگاهشو مستقیم به چشمای لیام دوخت و با نیشخند گفت
_دقیقا پینو... دقیقا میخوام نابودش کنم. میخوام همه ی زجرایی که بخاطرش کشیدم رو بچشه، میخوام بفهمه من هرزش نبودم، عروسک یه شبش نبودم، بفهمه هر گهی که توی این دوسال و نیم خوردم بخاطر اون بوده. بفهمه نمیتونه دیگه بازیم بده، دیگه نمیتونه پسم بزنه.

لیام عصبی گفت
_اونم کم زجر نکشیده، میدونستی اون پیش تراپیست میرفت؟ میدونستی چند بار خودکشی کرده؟ میدونی الان اختلال شخصیتی داره؟ اینارو میدونی؟ تو از دردای هری چی میدونی؟

لویی با چشمای یخیش به لیام زل زد، یک دقیقه تمام به لیام نگاه کرد و بعد دستای اونو از یقش جدا کرد و توی یه حرکت تی شرتشو درآورد.

چونه ی لیام رو گرفت و برد سمت جایی بین بازو و سینش.

دستشو باز کرد و لیام با دیدن خطهای عمیق زیر بغل و زیر بازوی لویی خشک شد.

هیچکس اونجارو کات نمیکنه اول اینکه دردش از همه جا بیشتره و دوم اینکه خیلی سریع تورو به کام مرگ میکشه، چون رگ اصلیه و در عرض چند دقیقه ی کوتاه تو رو وارد دنیای سیاهی و بعد مرگ میکنه.

لویی چونه ی لیام رو با شدت رها کرد که باعث شد لیام روی میز بیوفته.

_میبینی اینارو؟ اینا جای کات های منه، کات هایی اگه آستن نبود من الان جلوت نًشسته بودم. تو میگی اون پیش تراپیست میرفته، خودکشی کرده؟ خب همه ی اینارو منم تجربه کردم لیام. همشو چشیدم. قرصای جور واجور خوردم ولی هیچ کدوم نتونستن منو خوب کنن. هر روز بدتر شدم ولی تنها امیدم این بود که هری هنوز منو دوست داره. بعد میدونی چیشد پینو؟ اون یه شب با من خوابید، حتی متوجه این کات ها نشد و صبحش مثل یه هرزه با من رفتار کرد و بعد رفت پیش دوست دختر فیکش که براش شهرت و ثروت بیشتر بیاره.

Who Like Me [L.S] *completed*Where stories live. Discover now