سلام عید همگی مبارک کلی
این پارتو بدون درنظر گرفتن ووتا اپ کردم چون امروز یک فرودینه و تولدمه😊💕
من اینجا یه توضیح باید بدم
عروسی زیام توی roof garden یه برج خیلی بزرگ بود که عکسشو براتون گذاشتم توی پارت23.حالا اونجا غیراز اینکه یه باغ خیلی خیلی خیلی بزرگه و هزارتا امکانات مثل استخر، چند مدل بار مختلف، پیست رقص، استیج و غیره داره
دوباره روی خودش یه طبقه کوچیک مثل عرشه کشتی ها داره که زین و آستن اونجا باهم حرف میزدن.
هیچی دیگه همین.
ووت بدین قبل خوندن. وضع ووتا همینطور باشه منم اندازه پارتارو کم میکنم. ووت بدین دیگه.
خلاصه بوس به همتون
.
.
._فقط بگو چی میخوای تا هیچی به کسی نگی و دهنتو بسته نگه داری.
آستین لبشو با زبونش تر کرد
_لویی.زین چند ثانیه ساکت موند و بعد با تعجب گفت
_من چجوری لویی رو بدم به تو؟ مگه دست منه؟ تو هری رو نمیشناسی؟آستن سیگار دیگه ای روشن کرد و پاشو روی پاش انداخت
_برای همین به تو دارم میگم.زین کنار آستن نشست
_واقعا فکر کردی من چجوری میتونم اینکارو کنم؟ لویی و هری جونشون بهم بستس.آستن پوزخندی زد و گوشیشو درآورد و سمت زین گرفت
زین با دیدن فیلم رقصیدن لویی توی بغل آستن با دهن باز گفت
_غیرممکنه...هری اینو دیده؟ میدونه؟آستن گوشیشو برگردوند توی جیبش
_اون اینارو دیده ولی هنوز عکس العملی نشون نداده. من میخوام تو آتیششو داغ کنی.زین گیج شده بود، ینی هری اینو دیده و هنوز با لویی اوکیه؟ قضیه چیه؟
_درست بگو قضیه چیه، لویی چرا باید با تو اینطوری برقصه؟
YOU ARE READING
Who Like Me [L.S] *completed*
Fanfiction(completed) هری نادیده گرفت چشماش رو بست فقط برای اینکه لوییش رو نگه داره لویی دروغ گفت پنهان کاری کرد فقط برای اینکه هریش رو خوشبخت کنه . . . . ولی همیشه اونطوری نمیشه که ما پیش بینی میکنیم Larry Ziam