Part35

92 14 3
                                    

دوباره دوستم جورتونو کشید کامنتا رو ده تا کرد
برین بخونین
ولی از دستتون ناراحتم 😭
____________________________Harry:

سلام لو امروز حالت چطوره ؟ من که شاید اگه دارسی نبود....
ولش کن مهم نیست
قبل از شروع حرفای تکراریم یه چیزی برات دارم
امروز بالاخره به قولم عمل کردم و دخترمونو اوردم ، دارسی کوچولو رو
نمیذاشتن بیارمش تو بیمارستان اما مگه میشه تو نبینیش ؟

امروز قبل از رسیدن به در بیمارستان دارسی رو زیر کاپشنم گذاشتمو زیپشو بستم
اره لویی اون خیلی کوچولوعه مث تو ، توام کوچیک بودی ...... کوچیک هستی
همه چیزش به تو رفته گاهی اوقات فک میکنم اصن از دی ان ای من استفاده کردن یا نه ولی این خوبه
خوبه که شبیه توعه ، تنها علت برگشتم به خونه دارسیه
میخوای ببینی چقد کوچیکه ؟ معلومه که میخوای
بیا اینم از دارسی
دارسی این پدرته ببین پدرت چشماش ابیه مث تو ، الان خوابیده وقتی بیدار شه میبینی که چشماش چقد قشنگن
همیشه میگفت که دوس داره پاپا صداش کنی پس حرفمو صحیح میکنم
دارسی این پاپاس
بیا روی سینش بخواب ببین چقد حس قشنگی داره
کاش منم اندازه ی تو بودم و میتونستم خودمو توبغلش جاکنم
راستش دارسی کوچولو ددی دلش برای سینه ی پاپا تنگ شده
برای وقتی که سرشو روش میذاشت و با نفساش بالا پایین میشد
برای وقتی که انگشتای پاپا توی موهاش گره میخورد تنگ شده
تو روی سینش بخواب به جای من تو با نفساش هرچقدرم اروم اما بالا پایین برو
این مرد روی این تخت زندگی منه دارسی
توام میفهمی چقد ارامش داره بوی عطرش
توام میفهمی سینش چه تکیه گاه محکمیه
لویی قلب تو واسه چی تند میزنه مرد من ؟
تو میشنوی صدامو ؟ حس میکنی دارسی رو ؟
این دخترمونه مرد آبی من
اون جسم کوچیک روی سینت دارسی کوچولوی ماس
بهت که گفتم خیلی کوچیکه
ولی تمام این مدت همین زیبای خفته ی روی سینت باعث شده نیوفتم
زمین نخورم
کاش میتونستی چشماتو باز کنی و ببینی ترکیب پدر دختریتون زیباترین نقاشی جهانه
لویی آروم باش مرد من برای چی قلب تو داره خودشو به سینت میکوبه ؟ برای چی دستگاه کنار تختت داره بیقراری میکنه ؟
شاید یه سر دستگاه به سینه ی من وصله چون الان این سینه ی منه که داره توسط قلبم پاره میشه
لویی مرد من
بهترین من
دکترا میگن اگه بهوش بیای نمیتونی حتی حرف بزنی
میگن نمیتونم صداتو بشنوم
فک کن
واقعا خنده داره
هری صدای لوییشو نشنوه ؟
میشه مگه ؟
همین یه ماه بدون صدات دیوونه شدم و اونا میگن که هرگز قرار نیست صداتو بشنوم
میگن فقط میتونی ببینی و بشنوی
همین
امکان نداره
تو مرد منی
خب پس کی پشت من وا میسته ؟
اگه راه نری دارسی قراره بین من و کی قدم بزنه ؟ کی قراره دستشای کوچیکشو بگیره ؟
لویی ببینش اون خیلی ضعیفه مث من
میبینی چجوری دستش دورت حلقه شده
لویی ما بهت نیاز داریم به نوازشات ، به بوسیدنات ، به صدات
لویی من بهت نیاز دارم
هری بهت نیاز داره
میدونم اگه بیشتر اینجا بمونم اشکام هر سه تامونو غرق میکنه
برمیگردم مرد من ، توام فکر کن ، فک کن که شاید بتونی برگردی پیشمون

دارسی کوچولوی ددی باید بریم پاپا خستس
به اندازه ی دلتنگی هری خستس
به اندازه ی دریغ کردن یه ماهه ی چشماش از هری خستش
باید بریم دختر قشنگم
مشتتو باز کن
اینجوری به پیرهن پاپا چنگ نزن
قول میدم برگردیم پیشش
میدونم دارسی میدونم دوسش داری ولی نه بیشتر از من ، اگه میتونستم تا ابد به لباسش چنگ میزدم ولی دارسی ما باید بریم
مشت کوچیکتو از لباس پاپا جدا کن

افرین دخترم
گریه نکن دارسی توروخدا گریه نکن
ببین ضربان قلب پاپا اوج گرفته ، نمیتونه صدای گریتو تحمل کنه دخترم
باید بریم عزیزم
پاپا خستس
____________________________
لاو یو آل 🖤

My Boss[larry](completed)Место, где живут истории. Откройте их для себя