🎵: John Wick Mode - le castle vania
🐈⬛You can listen on Telegram channel :
Eunoiabookاون اسلحه رو به سمت سر عموم گرفته بود و عموم با خشم نگاهش می کرد . هیچ آدمی دوست نداره تهدید بشه ! مخصوصا به مرگ!
من خشکم زده بود ولی فردریک زد زیر خنده . من از ترس خودمو خیس کرده بودم اون وقت اون داشت می خندید ؟! این کاریه که وقتی عصبی می شه می کنه . این یعنی اوضاع خطرناکه!
"تو فکر کردی حریف من میشی جوجه ؟ با یه اسلحه راه افتادی من رو تهدید می کنی می دونی اصلا من کیم؟"اون مرد هیچی نگفت ولی من سفید شدن بند انگشت هاش رو از فشار زیادی که به اسلحه می آورد دیدم.
بین کشتن آدما و زنده نگه داشتنشون یه مرز باریکه!
اون پوزخند زد و ماشه رو فشار داد . جیغی کشیدم .یه صدای بنگی توی خونه پیچید و گلوله دقیق به ماگ روی میز خورد و منفجر شد . حس کردم پاهام سست شدن و افتادم روی زمین دست هام می لرزیدن . من نمی فهمیدم چی می گم .
"تو رو خدا نکشش! اون تنها خانوادمه با اینکه ازش متنفرم ولی اون تنها کسیه که برام مونده "داد زدم. اشک هام پایین می ریختن .شاید نباید جلوی عموم داد می زدم که ازش متنفرم ولی هیچ کنترلی روی خودم نداشتم .
اون مرد صورتش رو برگردوند و منو نگاه کرد ولی بخاطر نقاب سیاهش چیزی از صورتش ندیدم . اسلحش پایین آورد. عمومم از این فرصت استفاده کرد اون مرد رو هل داد و به طرف در اومد تا فرار کنه.
دست منم گرفت برای یه لحظه فک کردم یکم بهم اهمیت می ده. اما وقتی اسلحه کوچیکی که همیشه توی جیبش داشت رو گذاشت روی شقیقم از خودم متنفر شدم که خواستم نجاتش بدم .اون هیچ حسی نسبت به من نداره ،حتی لیاقت اسم عمو رو هم نداره.
"یه قدم نزدیک شی می کشمش"
اون مرد هیچ حرفی نزد. اسلحش رو خیلی سریع بالا آورد و به بازوی(اونی که اسلحه داشت) عموم ، شلیک کرد.از صدای اسلحه جیغ زدم. من داشتم می لرزیدم! فردریک اسلحه رو انداخت احتمالا بازویش تیر خورده و خیلی درد گرفته که اسلحه از دستش افتاده. همه اینا انقدر سریع اتفاق افتاد.اون مرد خیلی ماهره ... اون کیه؟؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
Eunoia
Romance-تو حق نداری به جای من تصمیم بگیری!بس نیست؟ من خودم یه آدمم و قدرت تصمیم یری دارم!هر روز فقط به امید زنده موندن می گذره!هر لحظه دلم می برزه که اینبار که میره بازم می بینمش یا نه! اگر بلایی سرش بیاد!اگر بر نگرده چی! کافیه ! من دیگه نمی تونم! ژولیت فر...