🎵: If You Love Her - Forest Blakk
〰️You can listen on Telegram channel :
Eunoiabookزیر نور ماه توی چمن های کنار هتل نشسته بودم و به اسمون نگاه می کردم خیلی زیبا بود ... آدم دلش می خواست سال های سال به این منظره نگاه کنه دستی روی دستم قرار گرفت . گرم بود برخلاف دست من که انگار خونی توش جریان نداشت بدون حرف به دست های مایکل نگاه کردم این دست های گرم رو خوب می شناختم. نگاهم بالا آوردم و به صورتش نگاه کردم چشم های سبز آبیش دقیقا رنگ دریا بود.
قلبم سریع تر شروع به تپیدن کرد ... من ...عاشقش شدم ؟ اما عشق بچه بازی نیست .. عشق کلمه ی سنگینیه... من اجازه ندارم راحت بگم عاشق این پسر کم حرف شدم که تمام محبتش توی عملشه.من چیزی از گذشتش نمی دونم و این ناراحتم می کنه که انقدر وابستش شدم.
" ژله جان بهت خوش می گذره ؟"
با لبخند زدم رو سرم تکون دادم .
"پیراهن سفید منو نمی خوای بدی کوچولو ؟" از خجالت آب شدمبی تربیت ! اه هعی باید بگه که من اون؟! خب برداشتم که برداشتم اصلا انقدر باید بگی ! اصلا دوست داشتم .
خندید محکم کوبیدم تو بازوش که گفت
"اخ بشکنه اون دستت ژله "خندید و یه نیشگون از پهلوم گرفت که اخی گفتم .خودت خواستی!
جنگ بینمون شروع شد اون بد بازی ای رو شروع کرده بود اون منو نیشگون می گرفت منم اونو البته زور اون بیشتر بود و بیشتر منو نیشگون می گرفت ...
درد داشتتتتت!!!
" هعی !چتونه؟! باز عین سگ و گربه افتادین به جون هم ؟!" سم گفت و عین خروس بی محل نشست وسطتمون. نمی دونم چرا یهو منو نیک باهم زدیم زیر خنده .
"خب با یه لیوان مشروب چطورید؟"
ابرو بالا انداختم و گفتم "مطمئنی قراره یه لیوان باشه؟!""خب دیگه این بستگی به واحد شمارشی داره که ازش استفاده می کنی والا به زبان که مخصوص من یه لیوان مشروب اندازه یه سرسره ی پنج متری هست . تازه قطعا ما کمتر از یه لیوان می خوریم می بینی "
اون استدلال ریاضی مسخره اش به رخم کشید و خندیدم و سر تاسف تکون دادم
"باشه منم می خورم"
YOU ARE READING
Eunoia
Romance-تو حق نداری به جای من تصمیم بگیری!بس نیست؟ من خودم یه آدمم و قدرت تصمیم یری دارم!هر روز فقط به امید زنده موندن می گذره!هر لحظه دلم می برزه که اینبار که میره بازم می بینمش یا نه! اگر بلایی سرش بیاد!اگر بر نگرده چی! کافیه ! من دیگه نمی تونم! ژولیت فر...