~•26〰️

30 11 6
                                        

🎵: Karma - Taylor Swift
〰️You can listen on Telegram channel :
Eunoiabook

اون روی شن ها دراز کشیده بود ولی من نشسته بودم و پاهام رو دراز کرده بودم

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

اون روی شن ها دراز کشیده بود ولی من نشسته بودم و پاهام رو دراز کرده بودم . به دریا زل زده بودم و به ربانی که نیکولاس بهم داد فکر می کردم . ناخداگاه سمتش چرخیدم "اون ربان مال کیه ؟"

"مال مادرم بود"اوه ! نفسم تو سینم حبس شد این ربان باید خیلی براش ارزشمند باش"اما تو اینو دادی به من ... این ...اذیتت نمی کنه ؟ من می تونم بهت بدمش "

سرش به علامت منفی تکون داد
"تو سرت قشنگه .مامانم همیشه می گفت بده به کسی که برات مهمه" نفسم تو سینم حبس شد

اون چی گفت؟
براش مهمم؟!
من...
حس کردم دارم آتیش می گیرم

اون بی حرف بلند شد و اروم و با ترید سمت من خیز برداشت. نمی دونم چرا یهو جرعت نداشتم بهش نگاه کنم چشام رو‌ دوخته بودم به انگشت های دستم
و باهاشون بازی می کردم قلبم تند تند می زد .

"ژول تو خیلی خوشگل شدی "
اینا اثرات مشروبه فردا یادش میره ... چرا نمی خوام فراموش کنه؟ ناخداگاه از فکر اینکه یادش میره بغض کردم
"ت .. تو مستی ؟" خندید

"فقط یکم ...اما نسیم خنک دریا هوشیارم‌ می کنه. به هر حال من جای تو هم مست کردم  " خندید‌

اون معمولا نمی خندید ولی خنده هاش وقاعا بامزه بود.صورتش رو نزدیک تر آورد قلبم تو سینم حبس شد

بازم آورد نزدیک تر ...

من ... نمی تونم ... درست نفس ... بکشم یا ...حتی ‌... فکر کنم .

لب هاش یه میلی متری صورتم بودم نفس های داغ اش به صورتم می خورد می تونستم بوی الکل حس کنم .چشم هاش رو بست و سریع از روم بلند شد.

مطمئنم سرخ شده بودم.  دستم گذشتم رو لپ هام و دوباره صاف نشستم .روم رو ازش بر گردوندم ضربان قلبم روی هزار می زد. الان داشت چه اتفاقی می افتاد...
"شب بخیر پرنسس"

اون گفت و عصبی بلند شد و من به مسیر رفتنش نگاه کردم . من تنهایی می ترسم سریع بلند شدم و پشتش راه افتادم . با اینکه با فاصله ازش راه میرم و هر دومون گنگ بودیم چون تقریبا داشتیم همو می بوسیدیم... درسته که یبار این اتفاق افتاد ولی ... با این دفعه فرق داشت . ... این ...

Eunoia Donde viven las historias. Descúbrelo ahora