~•22〰️

31 10 2
                                    

🎵: I Hate the Way - Sofia Carson
〰️You can listen on Telegram channel :
Eunoiabook

🎵: I Hate the Way - Sofia Carson〰️You can listen on Telegram channel :Eunoiabook

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(داستان از نگاه ژولیت)

وای خدای من این جاااا محشره! اینجا واقعا بهشته ! اولین باره میام اینجا !ولی فکر کنم تا ابد عاشقش شدم !!!

اینجا عالیه ما توی جزیره براندو اقامت می کنیم قراره سه شب اینجا بمونیم. به لطف پیتر ،همه چیز عالی بود واقعا بی نقص بود . این جا باید جزیره گرونی باشه .در حال حاضر پیتر خیلی پولداره مخصوصا از وقتی که باباش به مقام وزیر آموزش و پرورش جدید ارتقا پیدا کرد .البته پیتر هزینه های من و الی رو پرداخت کرده. من باید برای خودم یه شغل پیدا کنم.

اهالی جزیره به محض ورودمون باهامون خیلی صمیمانه برخورد کردند همه جا سرسبز بود و وقتی به دریا نگاه می کردی یه جاذبه و زیبایی خاصی داشت. رنگ دریا خیلی عجیب بود .می شد گفت یه آبی واقعا زیبا دلم می خواد تند تند همه چیز رو توصیف کنم .

با یه دستم بند کوله پشتیم و با دست دیگم دست نیکولاس رو گرفته بودم . و به سمت هتل قدم می زدیم . نیک به ذوق بچگونم خندید ."خانوم کوچولو چرا انقدر ذوق کردی؟"

"اینجا خیلی خوشگله... وای نیکولاس اونجا رو"

"کجا رو ؟" به سمت راستش اشاره کردم .سرش برگردوند تا نگاه کنه و منم تند یه بوس روی لپش گذاشتم .

چه کاری بود کردم... لپ هام از خجالت قرمز شد و ضربان قلبم تند شده بود.نیکولاس با تعجب بهم خیره نگاه کرد .منم دستش ول کردم و تند دوییدم جلو تا به پیتر برسم .به النورا گفتم: "ال نظرت چیه فردا بریم شنا ؟"

"والا من همین الانم موافقم "

"پس اگه برنامه دیگه ای نداشتیم لباس بپوش بریم ؟" محکم زدیم قدش

چمدون ها رو بعد از یه پرواز طولانی به اهالی هتل تحویل دادیم . یه قسمتی از هتل خونه های کوچولو و خوشگل داشت که گرد چیده شده بودن و وسطش یه استخر مجهز قرار داشت و کنار هر خونه یه آلاچیق دنج بود.همه چیز کامل بود .انقدر ذوق داشتم که اصلا به جزئیات توجه نمی کردم  می خواستم هر چی زود تر همه جزیره رو ببینم .

Eunoia Where stories live. Discover now