-تو حق نداری به جای من تصمیم بگیری!بس نیست؟ من خودم یه آدمم و قدرت تصمیم یری دارم!هر روز فقط به امید زنده موندن می گذره!هر لحظه دلم می برزه که اینبار که میره بازم می بینمش یا نه! اگر بلایی سرش بیاد!اگر بر نگرده چی! کافیه ! من دیگه نمی تونم!
ژولیت فر...
🎵: Love you like a love song - Selena Gomez & The scene 🕷️You can listen on the Telegram channel : Eunoiabook
Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
پشت لپتاپم نشسته بودم. قرار بود که از طریق کمپین از این به بعد به مردم اطلاع رسانی کنم. از بعد از اون اتفاق که نیک تیر خورد من دیگه به اون کمپین سر نزدم و حتی نمی دونم اصلا کسی توش هست یا نه . وارد کمپین اینترنتیم شدم. سم گفت که برای اینکه کسی ردیابیم نکنه کمپین باید با سرور های متفاوتی ساخته بشه . پیدا کردن یه سرور برای اون ها کاری نداره اما اگر هر کسی که عضو کمپین میشه با عضویتش یه سرور جدید بسازه باعث میشه کسی نتونه سرور اصلی رو پیدا کنه و هکش کنه.
سم باهام سنگینه و این با شناختی که ازش دارم اذیتم می کنه. پسر شوخی که اغلب مست می کرد و می خندید الان تبدیل شده به یه آدم جدی که از من منو بخاطر رفتنم سرزنش می کنه. چقدر تلخه که آدم های اطرافت انقدر توی ماسک زدن به صورتشون تبحر داشته باشن که تو نتونی بفهمی کدوم یکی واقعیه. الان نمی دونم سم واقعی کدومه ...اون پسر شوخ یا این پسر جدی؟
باید فکرم رو بکار بندازم ...حضورم رو توی کمپین باید پر رنگ نشون بدم و می دونم اولین قدمم رو چطوری باید بردارم .
مطمئنم تلفنم شنود میشه پس از یه گوشی قدیمی و یه شماره ی جدید استفاده کردم. اینبار با اجازه ی خودم نیک یه میکروفون و دوربین توی خونه نصب کرد و گفت که فردریک از هر فرصتی برای آسیب زدن بهم استفاده می کنه و اینکار فقط برای امنیتمه.اون فقط می خواد مطمئن بشه که من حالم خوبه. اوهووف !!تلفن خونه رو برداشتم و شمارش رو گرفتم . " نیک؟ "
"سلام ،چیزی شده؟ "
"نه می خوام ببینمت الان"
"بابا من هنوز صبحونه نخوردم!"حس کردم دستش رو کلافه لای موهاش کرد.ناخداگاه خندم گرفت "یه ساعت دیگه می بینمت "
"باشه. خدایا...سم کم بود یه گیر دیگه بهم اضافه شد" منظورش ای نبود که منو سم هر دو خیلی workaholic (کسی که بیش از اندازه کار می کنه) هستیم.
بخاطر اینکه پلیس های مخفی اون طرف خیابون بهم شک نکنن من فعلا اینجا می موندم.تلفن رو قطع کرد.
