~•24〰️

22 11 2
                                    

🎵: The traveling song - wii.i.am
〰️You can listen on Telegram channel :
Eunoiabook

am〰️You can listen on Telegram channel :Eunoiabook

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

خدای من! این جا بهشت بود . خانومی از اهالی جزیره از درباره اینجا می گفت از این که این جزیره رو مارلون براندو خریده‌ و چقدر به اینجا علاقه داشته.اینکه چقدر شیفته ی اینجا بوده اصلا عجیب نیست... این جزیره افسون کننده اس!

اول از کنار ساحل قدم زدیم و من کلی سنگ های خوشگل جمع کردم . تصمیم گرفتیم قایق سواری کنیم یه قایق بزرگ اجاره کردیم و سوار شدیم. اِل از کنار من تکون نمی خورد حس می کنم نمی خواد با پیتر تنها باشه .اوه پیتر ...ریز نگاهش کردم!

یا مسیح! این چرا قیافش شبیه برج زهرماره ؟!اینو با یک‌ من عسلم نمی شه خورد. منم جای ال بودم نمی رفتم پیشش  .هوففف! باید این وضع رو درست کنم .یعنی مگه ما چند بار دیگه قراره بیایم مسافرت...

داشتم خبیثانه نقشه می کشیدم... اصلا تو فکر خودم بودم . صورتم رو به سمت بچه ها برگردوندم تا ببینم چیکار می کنن که یهو دیدم صورتم یه میلی متری نیکولاسه. ترسیدم‌. قلبم تند تند می زد.

نگاهشرو  یه لحظه روی لبم آورد . ناخداگاه لبم رو با زبونم خیس کردم که یکم اخم کرد اما بعد دوباره به چشم هام نگاه کرد.

حس می کنم‌ نفسم تو سینم حبس شده . یه نگاه سرسری به بقیه کردم و دوباره خیره شدم تو چشماش. هوفف خداروشکر ال و پیتر بدتر از من تو فکر بودن سم هم سرش تو گوشی بود

"ای دزد وروجک ، داشتی به چی فک می کردی؟" اروم زمزمه کرد ! وایییی فهمید؟!؟ینی فهمیده بود ؟! یعنی می دونست ؟! قطعا می دونست !

"نخیر خودت دزدی من پیراهن سفیدت ندیدم "

"عه این جوری ؟!پس از کجا می دونستی من راجع به پیراهن سفیدم حرف می زنم شاید درباره خوراکی که دقیقه پیش خوردی حرف می زدم " چقدر افتضاحه که من خودم خودمو لو می دم واقعا! لبم رو  گاز گرفتم . مطمئنم از خجالت آب شدم.نیک خندید

"باشه باشه بابا نمی خواد قرمز شی لباسم دستت بمونه کوچولو"

"کوچولو خودتی "

Eunoia Where stories live. Discover now