🎵: Tears in heaven (Acoustic Live) - Eric Clapton
🐈⬛You can listen on Telegram channel :
Eunoiabook(داستان از نگاه ژولیت)
اون مرد کی بود و برای چی عمومو تهدید به مرگ کرد و چرا منو نجات داد؟ من برای بار هزارم از خودم پرسیدم اما هیچ جوابی نداشتم !هیچ جوابی!
باورم نمیشه دیروز اجازه دادم ببوستم...
توی ایینه به لپ های سرخ شدم نگاه کردم و سرم رو به چپ و راست تکون دادم تا دیگه بهش فکر نکنم یعنی بهش حسی داشتم ؟اما این خیلی سریع داره پیش میره من حتی درست نمیشناسمش...من آمادگیشو ندارم ... من چیزی ازش نمی دونم...
دلم نمی خواست به طبقه ی پایین برم دیگه نمی خواستم هیچ وقت چشمم به چشم های اون عموی عوضیم بخوره . در تقی صدا داد فکر کردم نیکولاسه... اما با باز کردن در با دیدن ماریا گل از گلم شکفت. همه مسائل فراموش کردم.
انقدر محکم بغلش کردم که صدای اخش در اومد ! محکم ماچش کردم و اون نرم خندید در رو پشت سرم بستم ."هیچ معلوم هست خانوم خانوم ها کجان نمی گی من دق کردم ماریا ؟"من پرسیدم
یک دفعه خنده رو لب های قشنگش خشک شد و توی چشم هاش غم بزرگی نقش بست تازه متوجه کبودی های روی گردنش و دست باندپیچی شده اش شدم . گوشه ی لبش خونی بود... یا مسیح ... چه بلایی به سرش اومده ؟
"ماریا اون دوباره اذیتت کرد... "
نفسم توی سینم حبس شد . اون فقط بهم عمیق نگاه کرد و گفت" Ma belle fille,Tu me manques.tu t'assieds ici "
(دختر خوشگلم ،دلم حسابی برات تنگ شده بود. اینجا بشین . )
بعد دستش رو کنارش اروم زد تا من برم کنارش بشینم . بغض کردم وقتی کنارش نشستم .چه بلایی سرش اومده؟!انگار از دیشب تاحالا بمب ترکیده ؟! اسلحه، نیک و حالا ماریا! قصد دارن منو سکته بدن
"کار عمومه نه ؟ چرا اخه من که دیگه جلو اون باهات صمیمی بر خورد نکردم "
اون سکوت کرد سرم رو با دستش نوازش می کرد و بوسه روی لپم کاشت.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Eunoia
Romance-تو حق نداری به جای من تصمیم بگیری!بس نیست؟ من خودم یه آدمم و قدرت تصمیم یری دارم!هر روز فقط به امید زنده موندن می گذره!هر لحظه دلم می برزه که اینبار که میره بازم می بینمش یا نه! اگر بلایی سرش بیاد!اگر بر نگرده چی! کافیه ! من دیگه نمی تونم! ژولیت فر...