~•27〰️

35 11 5
                                    

🎵: Ptazeta & Bzrp vol 45
〰️You can listen on Telegram channel :
Eunoiabook

🎵: Ptazeta & Bzrp vol 45〰️You can listen on Telegram channel :Eunoiabook

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

یه هفته پیش از مسافرت برگشتیم . همه چیز عادی بود .رابطه ی نورا و پیتر خیلی بهتر شده بود پیتر عین پروانه دور ال می چرخید.نیک و سم هعی از خونه بیرون می رفتن و با توجه به این که پیتر همش با ال بود و باهاش عین یه خانوم پا به ماه رفتار می کرد .حسابی حوصلم تو خونه سر می رفت حس می کردم خیلی تنهام.آلیس هم سر کار میرفت و میا خواهر کوچیکش صبحا مدرسه بود .البته جدیدا با تنها کسی که از همه بیشتر صحبت می کنم میاست.
"تو بیکن های خوشمزه ای درست می کنی، ژولیت!"میا با اشتیاق یکی از بیکن هایی که براش دس کرده بودم گاز زد . من از ماریا اون بیکن ها رو یاد گرفتم.

"مدرسه خوب بود ؟"پرسیدم

"مدرسه تقریبا هیچ وقت خوب نیست!"

"موافقم!'
"ولی بازم‌از تو خونه موندن بهتره!"؟ اون با اینکه نه سالشه خیلی عاقله !

"راست می گی واقعا بیا بریم تو اتاق من تو مشق هاتو انجام بدی و منم طراحی می کنم" اینو گفتم و ظرفشو شستم

نشستم رو به روی کشوم و برگه ی نقاشیم رو درآوردم و شروع کردم به کشیدن خاطرات مسافرتمون این حس خوبی بهم می داد... ثبت لحظات خوش و اینکار بیشتر توی ذهنت می موند چون تو با زحمت می کشیدیشون. نمی دونم چند ساعت طول کشید که پیتر برای شام صدام زد.

" نیک و سم نمیان ؟ "

"نه ،گفتن کاری پیش اومده ژولیت مشکلی نداری تنها باشی ؟‌ من و الی باید بریم دکتر برای بچه "

"معلومه که نه چرا عین بچه های دو ساله باهام رفتار می کنی پیتر " چشمام رو براش چرخوندم. یکم می ترسیدم ولی از اینکه اون به روم میاره .خوشم نمی اومد بعد از ناهار پیتر و ال رفتن دکتر و من تو خونه تنها شدم . جلوی تلویزیون دراز کشیدم و بی هدف کانال ها رو عوض می کردم اول روی یه فیلم ایستاد .

یه پسر بور بود باید یه بازیگر معروف باشه ولی من خیلی تو حفظ کردن سلبریتی ها خوب نیستم رو به روش یه دختر بور دیگه ای بود. بهم می اومدن زوج خوبی برای فیلم انتخاب شده بود .

Eunoia Where stories live. Discover now