Part 28

2.9K 618 119
                                    

خوب ووت ها به اندازه كافي نشد🤷🏻‍♀️ و شرطه ووت مزخرفه نه؟😂😂
از پارته جديد لذت ببريد!💓💗💞

سوهو-صبحووه ميخوري بك؟

بك-ممنون،الان م نميكشهه!

لوهان بكهيونو بغل كرد و محكم فشارش داد:دلم برات تنگ شده بود!
بك-ممنون،منم!

لوهان-شكمت بزرگ شدهه!
-هوم،خيلي بزرگ شده!

لي بستنيشو از دهنش دراورد و گفت:حالا دختره يا پسر؟
بك-نميدونم!

سوهو-تو چهارماهگي مشخص نميشه مگه؟
چان-دكتر نميري بك؟اين مدت دكتر نرفتي؟
-نه خونه بودم!

-مگه من مسخره توعم؟تو هر ٢هفته بايد واسه چكاپه كوفتيت ميرفتي و بي خيال ميگي خونه بودي؟
لي-اروم باش!

چان-اروم هستم،يه بلايي سرش ميومد خانوادش منو جر ميدادن!يه بلايي سره بچه بياد خانوادم منو جر ميدن!

سوهو-تو خيلي نگران بودي اين همه مدت ولش نميكردي!
-حتما يه دليلي داشتم كه رفتم!

بك-بس كنيد ديگه،امروز اگه شد ميرم دكتر،من حالم خوبه!
چان-مهم بچس!

سوهو-چانيول...

لي دسته بكهيونو گرفت و سمته اشپزخونه برد،بكهيون دستشو بيرون كشيد و سمته مبل رفت و روش نشست!

لوهان-بكهيونا برو صبحونه بخور.

بك-نميخوام.
چان-لجبازي ميكني؟

بك-نه.
چان-جهنم.
سوهو-گوشيت زنگ ميخوره بك!

بكهيون با ديدنه اسمه سهون اب دهنشو قورت داد و جوابه گوشي رو داد.
-الو؟سهوني؟
-سلام بك.
-صدات چرا گرفته سهونا؟

-يكم داد و بيداد كردم.حالت خوبه؟
-اوه چراا اخه؟اره من خوبمم،عاليم.
-خوبه كه خوبي.من كره ام!
-اوه.

-اوه؟پاشو بيا ديگه، نميخواي بياي استقبالم؟فك كنم فاصلمون الان با هم در حده دره حياط باشه؟!
-تو..تو كجايي؟

-من؟رو به رويه اون قبرستوني كه تو توشي.ازت انتظاره همچين كاري رو نداشتم،اينقدر بدبخت شدي؟تو اينجوري نبودييييي،تويه لعنتييي نميزاشتي كسي بهت زور بگه و ناراحتت كنههه و حالا من دارم ميتركم!

-سهونا...

-الان نميتونم عكس العمله درست نشون بدم و ممكنه ناراحتت كنم،دلم ميخواد بيام تو اون خونه و بغلت كنم و از طرفي فاك باورم نميشه...بايد بهم ميگفتي،تو يه احمقي...

Where is my child?Where stories live. Discover now