Part 44

2.5K 650 118
                                    

همشون رويه مبل نشسته بودن!

بكهيون بيولو بغل كرده بود و مشغول شير دادن بهش بود!

بك:همينو ميخواستي؟پروازه لعنتيم يه ربع ديگه ميپره!من دلم واسه مامانيم تنگ شده!

كيونگ دستشو بالا اورد و خواست بكوبه تو سره بكهيون كه چان گفت:دستت بهش نميخوره!

كيونگ انگشته وسطشو به چانيول نشوون داد و محكم زد پسه سره بكهيون!

بك:ايييي درد داشت وحشي!

كاي:شما دو تا بايد مثله دوتا بچه خوب حرفاتونو بزنيد و يه تصميمه درست بگيريد نميشه كه هر دفعه يكي فرار كنه!

بك:با اجازتون ما تصميممونو گرفته بوديم!

كاي:بكهيون لجبازي رو بزار كنار اروم و بدونه حرص هر دو تاتون حرفاتونو بزنيد!

چان:من بهش گفتم كارام درست بشه برميگردم پيششون و يه مراسمه ازدواج ميگيريم!

بك:تو مطمعني دقيقا همينو گفتي؟

كيونگ:خوب؟مشكل چيه؟

بك:مشكل اينه كه من بهش بالغ بر ٨ماه يا بيشتر زمان دادم تا امگاي قبليو فراموش كنه ولي هنوز اونو به من و بيول ترجيح ميده و منم خستم و به نظرم بهتره برم و به ادامه زندگيم برسم بدونه اين كه هر روز نگران باشم الفاي عوضيم كي برميگرده اصلا ميدونه ما هستيم يا نه؟ فك نكن هنوز يادم رفته بيولو گم كرده بودي اونم فقط چون خبره بارداري لوهانو بهت داده بودم!

چان:فقط از لوهان ميگيي چرا؟بهت گفتم اون تموم شدس!

بك:تو اون تموم شده رو به ما ترجيح دادي!تو كوري و نميبيني من يه امگااام يه امگاي لعنتي كه يه بچه داره از جفته تقديرش و هه هه رابطه خوبي با الفاش نداره و چه جالب نه ازدواج كرده و نه مارك شده! تو يه امگا نيستي كه بفهمي چه حاله بدي ممكنه داشته باشي،تو تو هيتامم پيشم نبودي! حتي اولين رابطمو خراب كردي و...

چانيول با اخم به حرفاي بكهيون گوش ميداد و هر لحظه از كاراي كرده و نكردش پشيمون ميشد!اون نبايد امگاشو تنها ميزاشت و اين مدت ازش دوري ميكرد!

كيونگ با حسه فرومونايه بكهيون و چانيول به كاي اشاره كرد بيولو بغل كنه و برن بيرون از خونه!

بكهيون فروموناشو ازاد كرده بود ميشد ازش دلخوري و دلتنگي رو حس كرد،چانيول سمتش رفت و محكم بغلش كرد!

چان:معذرت ميخوام...فقط معذرت ميخوام!من بايد همه چيزو در نظر ميگرفتم ولي خراب كردم به شدت!

Where is my child?Where stories live. Discover now