كيونگ:استرس داري؟
چان:نه ندارم،اين چه سواله مزخرفيه كه ميپرسيي اخه؟
كاي:يعني الان تو چه حاله؟
كيونگ:قطعا بيهوشه!
چان ناخونشو به دهنش گرفت و مشغوله كندنش شد استرس داشت ميكشتش!
لي تويه راهرو دوستاشو ديد كه پشته دره اتاق عملن،نزديكشون شد و گفت:چي شد؟كي مياد بيرون پس؟
چان:سوهو كو؟
لي: حاله باباش خوب نبود رفت پيشه اون!
كاي:شما هم كه هر دفعه يكيتون نيس!
________________
چشماشو باز كرد و با نوره شديدي كه تو چشمش خورد اخم كرد،تشنش بود و البتهههه گشنه! صدايه همهمه اطرافش زياد بود!
كيونگ با ديدنه چشمايه بازش داد زد:بهوش اومد،ساكت باشيد ديگه!
كاي:اينا اين اتاقو رزرو كردن كه تا ميتونن عربده بزننا!
لي و كيونگ بالايه سرش رفتن تا ببينن چيزي لازمه يا نه!
پرستار وارد شد و با ديدنه جمعيت زياد گفت:همه بيرون،همه تون بيرون!
چان:من...من ميخوام بمونم...
پرستار:نسبتتون؟
چان:پدره بچم...
پرستار سرشو تكون داد و بقيه رو بيرون كرد!
چانيول سمته تخت رفت و به بكهيون كه بي حال بود نگاه كرد و گفت:چيزي ميخواي؟
بك:ابِ لطفا...
چان تخت رو به حالته نشسته دراورد و كمكش كرد يكم اب بخوره..
بك: مشكلي پيش نيومد؟
چان: نه همه چيز اكيه!
بك:ميشه ببينمش؟فقط يه بار؟لطفا؟!
چان: پرستار گفت ميارتش نگران نباش!
بك:بابام اومده؟
چان:با مامانم بيرون دارن صحبت ميكنن!
بك:درباره من؟
چان:اره!
بك:ميخوان چه كار كنن؟
چان:كريس اومده، دنباله تو اومده!
بك:خوبه..
YOU ARE READING
Where is my child?
Fanfiction👶🏻where is my child? ✨Omegavers,Smut,Angest,Mperg 💫Chanbaek,Hunhan,Kaisoo بيون بكهيون ٤امين بچه ي خانواده ي بيون و يه امگاس!پارك چانيول تك پسره خانواده پارك و يه الفاس كه عاشق دوس پسرش لوهانه! چي ميشه اگه لوهان بفهمه كه نميتونه براي براي خانواده...