بكهيون بي حوصله نفسشو بيرون داد و كانالا رو دوباره چك كرد!
هيچيييي نميداد كه بكهيون خوشش بياد و از ديدنش لذت ببره!
چانيول با صدايه دادي كه شنيد سريع سمته صدا رفت و بكهيوني رو ديد كه داد ميكشيد و جيغ جيغ ميكرد:
فااااك،اين عكسايه كوفتي رو بايد پاك كنمممم از گوشيممممممم!!
عرررررر!ديگه عمرا همچين هيكلي داشته باشمممم!!!من تازه اوله جونيمهههه فااااااك!و يه مشت پفيلا كرد تو دهنش!
بك:به جهنممم،اينقدررر ميخورممم كه بتركممم و از اين شكمايي كه نرمالوعه داشته باشمم!عررررررر!
هوووم بويه يول مياد! واو حس ميكنم اين ديالوگو يه جا شنيدممم!با شنيدنه صدايه سرفه سمته پشتش برگشت و با ديدنه چانيول لبخنده گشادي زد و گفت: يووول! اومدي؟من نميتونم از جام بلند بشم ميشه اون ظرف كه توش نونه رو بدي؟
چانيول سمته ميز رفت و نون رو سمته بكهيون برد و گفت:حالت خوبه؟
بك:هوم!چانيول به بكهيون كه نون رو با ولع ميخورد نگاه كرد نگاه كرد و صورتشو جمع كرد!وات د فاك چرا بكهيون اينقدر نون ميخوره ميخوره؟
بك:ميخواي؟گرسنته؟اين خوشمزه س!!
چان:كسي نيومد؟
بك:نه،چطور؟ تو خوبي؟حتما خسته اي ميري استراحت كني؟
چان:يه چيزي ميخوام بخورم فعلا...
كاي رمزه درو زد و وارد خونه شد!
كاي:عمووو اومدهه!
كيونگ:دهنتو ببند شايد خواب باشه!
كاي:عزيزم ساعت ١ظهره ها!
كيونگ:هر چي حالا!
چان:چرااا اينا دست از سرمون برنميدارن؟
كاي دستشو دوره گردنه چان انداخت و گفت: ببينم نكنه هر وقت منو ميبيني راست ميكني؟و انگشته اشارشو تو دهنش كرد و ليسش زد!
YOU ARE READING
Where is my child?
Fanfiction👶🏻where is my child? ✨Omegavers,Smut,Angest,Mperg 💫Chanbaek,Hunhan,Kaisoo بيون بكهيون ٤امين بچه ي خانواده ي بيون و يه امگاس!پارك چانيول تك پسره خانواده پارك و يه الفاس كه عاشق دوس پسرش لوهانه! چي ميشه اگه لوهان بفهمه كه نميتونه براي براي خانواده...