Part 37

3K 718 259
                                    

بك چشماشو باز كرد و با ديدنه چانيول كه مشغوله اماده شدنه تويه جاش نشست و چشماشو ماليد:صبح بخير!

چانيول لبخندي بهش زد و مشغوله درست كردنه موهاش شد!

با زنگ خوردنه گوشيش دستشو دراز كرد و الارم رو خاموش كرد!

بك:فااك من حالم از اين الارم بهم ميخوره!

چان:چرا الارم گزاشتي؟

بك:تا برم به بيول سر بزنم و بعدش امادش كنم!

چان هومي كرد و ساعتشو بست!

بك سرشو خاروند و گفت:تو امروز با ما مياي؟

چان:كجا؟

بك:اووم بيول وقته دكتر داره!ميريم چكاب، ميخواي بياي باهامون؟

چان: خودت تنها نميتوني؟

بك: ميتونم فقط ميخواستم به تو هم گفته باشم يول!

چان:نه!خودت برو ،به دوستاتم اينقد نگو واسه هر چيزي بيان و كاراتو بكنن،تو ديگه بزرگ شدي و خودت بايد كاراتو بكني!

بك: باشه!

چانيول سمتش رفت و سرشو بوسيد و دستشو توش كشيد و گفت:مواظب باشيد!

بكهيون از حركت يهويي چانيول لبخند زد و فروموناش رو ازاد كرد!

سرشو بلند كرد و رويه پاهاش بلند شد و محكم الفايه رو به روشو بوسيد!
چانيول شوكه از حركته امگاش ،پشته كمرشو گرفت و تو بوسه همراهيش كرد!
بك:دير نيا!
_________________

بك:پسر توپلوي من چطوره؟بخند ببينمت كوچولوووو!پيشي كوچولو!

دكتر:وضعيته بچه خوبه،تو نسخش يه سري ويتامين نوشتم اونا رو حتما براش بخر و سره موقع مصرفشون كن!

بك:ممنوون!

دكتر:خودتون مشكلي نداريد كه؟ حواستون به خودتونم باشه اصولا وقتي بچه به دنيا بياد تمامه حواست سمته اون ميره و از خودت غافل ميشي!پس اگه مشكلي داشتي حتي كوچيك حتما برو دكتر! چك شدن واجبه!

بك:نميدونستم...

دكتر:مشكلي هست؟

بك:الفام بهم گفت تو رابطه افتضاح ام!در صورتي كه قبله بيول اينو نگفته بود!

دكتر به پسر كوچولويه رو به روش با تعجب نگاه كرد انتظاره همچين حرفي رو اصلا نداشت!

دكتر:اووم خوب....بهتره پيشه يه دكتره ديگه بريد من تو اين مورد تخصصي ندارم!ولي ميتونم بهتون كسي رو معرفي كنم!

بك:نه نه!ممنون!

از مطب بيرون اومد و با ديدنه كافه اي كه اون سمته خيابون بود سمتش رفت و واردش شد!

بعد از سفارشش دادن رويه ميز نشست و بيولم رويه ميز گزاشت!

به بيوله خوابالو نگاه كرد و گفت:واسه ددي عكس بفرستيم بيبي؟ببينيم مياد پيشمون؟؟؟؟

Where is my child?Where stories live. Discover now